آبان ۱۶، ۱۳۹۱

خودتان را تماشا کنید، شما غمگین هستید!

یه روز خرگوشه میره جنگل میبینه گرگه داره حشیش میکشه
بهش میگه آقا گرگه مواد نکش ، بیا بریم باهم ورزش کنیم ، شادی کنیم

میرن تو راه به روباهه میرسن میبینن داره هرویین میکشه
خرگوشه میگه آقا روباهه چرا مواد میکشی؟ مواد ضرر داره بیا بریم ورزش کنیم شادی کنیم

میرن میرن میرسن به آقا شیره میبینن داره کراک میکشه
خرگوشه تا میاد بگه چرا مواد میکشی شیره میگیره میخورتش
...
!!!گرگ و روباه میگن بابا چرا اینجوری کردی؟؟؟ چیز بدی نمی‌گفت که

!شیره میگه : بابا این تخم سگ هر روز اکستازی میزنه میاد اینجا شر و ور میگه



خواهر روحانی در کلاس مدرسه مقابل دانش آموزان نوجوان، ایستاده بود
: او در حالی که یک سکه یک دلاری نقره در دستش بود گفت
 به دختر یا پسری که بتواند نام بزرگترین مردی را که در این دنیا زیسته است بگوید، این یک دلاری را جایزه می دهم
یک پسر خردسال ایتالیایی گفت: منظورتان میکل آنژ نیست؟

خواهر روحانی جواب داد: خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید
 لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست

یک دختر خردسال یونانی گفت: آیا ارسطو بود؟

خواهر روحانی جواب داد: خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود
اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی میکرده، محسوب نمی شود

بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: می دانم چه کسی است، او عیسی مسیح است

خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد

خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود
 :در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید
 آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده ؟

پسربچه جواب داد: البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود
! اما معامله شوخی بردار نیست