آبان ۱۸، ۱۳۹۱

شور ویرانگری لذتی خلاقانه دارد.


"به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی. یاد خواهند داد که مثل بدبخت‌ها به دیوار بچسبی. یاد خواهند داد که به پای رفقایت بیفتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند. بخواهی قبولت داشته باشند. بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی. با چاق‌ها با لاغرها با پیرها با جوان‌ها... همه چیز را در سرت به هم می‌ریزند برای این‌که مشمئز شوی... برای این‌که از امیال شخصی‌ات بترسی. برای این‌که از چیزهای مورد علاقه‌ات استفراغت بگیرد...و گله‌وار به دشت خواهی دوید. با دوستانت... با دوستان بی‌شمارت. و وقتی مردی را می‌بینید که تنها راه می‌رود، کینه‌ای بس بزرگ در دلِ گروهی‌تان به‌وجود خواهد آمد و با پای گروهی‌تان بر صورت او خواهید زد....."

مـیـــرا، کریستوفر فـرانک