۱. زمینه تاریخی
الف) در سال ۱۹۲۰ جوان ژاپنی کوشایی پس از حدود شش سال تحصیل در ایالات متّحدة امریکا به میهنش بازگشت. ایرانپژوهان ژاپنی اتّفاق نظر دارند که با بازگشت وی ایرانشناسی/ پژوهی به معنای خاصّ کلمه در ژاپن آغاز شد.
۱-نام او شیگهرو آراکی (ShigeruAraki ۱۹۳۲-۱۸۸۴) بود. آراکی در دانشگاه کلمبیا در نزدِ اِی. وی. ویلیام جکسون (Jackson.A.V.W) ایرانپژوه نامور، درس خوانده بود. خود نیز در سالهای ۱۹۳۱ – ۱۹۲۲ به تدریس در دانشگاه سلطنتی توکیو پرداخت. وی مجموعة کامل رباعیهای خیّام را از متن اصلی به زبان ژاپنی برگرداند (۱۹۲۰) و کتابی دربارة فرهنگ و ادب ایران، که متضمّن شرح سیر تاریخی زبانهای ایرانِ پیش از اسلام و زبان و ادب فارسیِ پس از اسلام، از دورة هخامنشی تا دورة تیموری بود، به زبان ژاپنی تألیف کرد (۱۹۲۲).
ب) خوشبختانه، نخستین گامِ ایرانپژوهیِ ژاپنیها، در همان آغاز، از دید ایرانیان دور نماند. یکی از هممیهنان ما در سال ۱۳۰۹ ش (۱۹۳۰) با نام عبدالوّهاب الحسینی قائممقامی (۱۳۴۱ ش ـ ۱۲۹۹ ق) با تفصیلی شایسته، اثر اخیر را به ایرانیان شناساند: «پروفسور شیژرو [شیگهرو] آراکی ژاپنی، متخصّص در خواندن خطوط قدیمه، کتابی در تاریخ ادبیّات ایرانی به زبان ژاپنی تألیف کرده، در آن کتاب، در مقدّمه چنین مینویسد که من پس از خواندن سی جلد کتاب، که راجع به ادبیّات فارسیِ قدیم و جدید در اروپا و آمریک طبع و ترجمه شده بود و ملاحظه در کتیبههای قدیم ایران این کتاب را تألیف نمودم»۲. مقاله با شناسایی بخشها و فصلهای تألیفِ آراکی ادامه مییابد.
پ) به نظر میآید که درگذشتِ زودهنگام آراکی، و شاید عوارض مربوط به دورة ارتشسالاری ژاپن و نیز جنگ جهانی دوم، رَوَند ایرانپژوهی را در ژاپن اندکی کُند کرد. اما در همین دوره و سالها نیز، بازگشتِ دو جوان دیگر ژاپنی به میهنشان سبب شد که رشتة بسیار نازک ایرانپژوهی در ژاپن نگسلد. یکی از این دو آتسواوجی آشیکاگا(AtsuujiAshikaga، ۱۹۸۳ – ۱۹۰۱) نام داشت. وی در فرانسه (نزدِ امیل بنوِنیستE.Benveniste) و ایران (نزدِ صادق رضازادة شفق) درس خوانده بود. ایرانپژوه دیگر، رِیایچی گامو(ReiichiGamo، ۱۹۸۸ – ۱۹۰۱) در ژاپن، هند، اروپا و ایران، زبانهای هندی، اردو و فارسی آموخته بود.
ت) بیشکّ، در سراسر سدة بیستم میلادی، ژاپنیها در شناساییِ پژوهشی، تحلیلی و بیواسطة (میدانی، کتابخانهای) تمدّنها، فرهنگها، زبانها و کشورهای دیگر دقّت و کوشایی خاصّ و گاه وصفناپذیری داشتهاند. رشد و گسترشِ «دیگر»شناسیِ ژاپنیها، بهویژه در نیمة دوم این سده، در توازی با رشد و گسترشِ جهشوار اقتصادی و فنّآوریِ این کشور قرار گرفته و در سدة بعد هم تداوم یافته است. این نکته، بهوضوح، در حوزة ایرانپژوهی هم دیده میشود. براساسِ کتابشناسیِ کینجی ئهاورا (۲۰۱۰ م) از دهة سومِ سدة بیستم میلادی تا پایان دهة نخست سدة بعد، دست کم، ۳۸۲ ژاپنی۳، چه به صورت رشتة اصلی، چه به صورت رشتة فرعی و چه به صورت میانْ رشتهای در این حوزه آثاری به زبان ژاپنی پدید آوردهاند.
ث) بخشی از آثار این گروه، به شکل کتابها یا کتابچههایی در انتشارات دانشگاهی و پژوهشگاهی یا در نشر عمومی (اغلب، ناشران کوچک و گاه، ناشران بزرگ) در دسترس مخاطبان خاصّ، و گاه، عامّ قرارگرفته است. علاوه بر این، سنّتِ مجلّههای پژوهشی در این کشور، شاید قدیمیتر از اغلب کشورهای آسیایی، در نشر آثار ایرانپژوهان ژاپنی نقش عمدهای داشته است. در واقع، از نیمة نخست سدة بیستم میلادی تا نیمة نخست سدة بعد، آثار پژوهشگران مورد اشاره، در ضمنِ حدود سی عنوان مجلّة پژوهشی نشر یافته است.۴ هر چند، باید تأًکید ورزید که این مجلّهها، هیچ یک، به حوزة ایرانپژوهی اختصاص نداشته و با توجّه به سنخ و عنوان مرکز دانشگاهی و پژوهشیِ مورد نظر، مربوط بوده است به حوزههایی از آسیا، آسیا و افریقا، شرق، شرق نزدیک، خاور میانه، جهان اسلام و غیره.
ج) به نظر میآید ازآغاز سدة بیستم میلادی تا آغاز سدة بعد، ایرانپژوهان ژاپنی در پیِ تأسیس مجلّههایی برای نشر اختصاصی آثارشان نبودهاند. این نکته، علاوه بر چارچوبهای دانشگاهی و پژوهشی، ممکن است به این سبب باشد که آنان علاقه داشتهاند و دارند تا با نشر آثارشان در مجلّههای عمومیترِ دانشگاهی و پژوهشی، امکان مطالعة این آثار را در میان مخاطبان بیشتری فراهم آورند. البتّه، باید یادآوری کرد که در جوارِ نشر مقالهها و کتابها و کتابچهها، شیوة بسیار مطلوب و مناسب ژاپنیها در ایجاد انجمنهای اَدواری (فصلی یا سالانه) میان کسانی با علایق مشترک، در حوزة ایرانپژوهی هم وجود داشته است. بنابراین، ایرانپژوهان، به شکل عمومی یا در گرایشهای تخصّصی، به صورتی بسیار منظّم، حلقههایی ایجاد کردهاند و به رغمِ رقابتها و تفاوتهای «پیدا و پنهان»، از تبادل نظر و آراء و گفتوگو پیرامون یافتهها و تحلیلهای همدیگر خودداری نورزیدهاند.
۲. صَحیفة ایرانپژوهی در ناحیة باستانی کانسای
چ) یکی از این انجمن / حلقههای ایرانپژوهی در سال ۲۰۰۳ در ناحیة کانسای۵ ژاپن بنیاد گذاشته شده است. بنیادگذاران این انجمن / حلقه، سه تن از استادان زبان فارسیِ «دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا»ی وقت با گرایشهای گونهگون پژوهشی هستند: شیگهئو موری، بانو یوکو فوجیموتو و شین تاکههارا. جریان انجمن / حلقة مورد بحث بدینترتیب است که ایرانپژوهان یا علاقهمندان این حوزه، از ناحیة کانسای یا ناحیههای دیگر، در هر فصل، یک بار گردِ هم میآیند و به یافتهها، تحلیلها یا پژوهشهای دو تن از ایرانپژوهان گوش فرا میدهند. پس از پایان هر جلسه، حاضران به بحث و بررسی دربارة دو گفتار مورد نظر میپردازند. بحثها و بررسیها، به صورت دو یا چند نَفَره، در هنگام صرف خوراکی مختصر به عنوان عصرانه یا شام تداوم مییابد. البتّه، بریز و بپاشی در کار نیست و طبق رسمِ ژاپنیها هر کس موظّف است سهم خود را بپردازد!
ح) بنیادگذاران انجمن / حلقة بالا، از هنگام تأسیس، تصمیم به نشر نخستین مجلة اختصاصی در زمینة ایرانپژوهشی گرفتند. نخستین صحیفة ایرانپژوهی آنان در سال ۲۰۰۵ نشر یافت. هزینة نشر این صحیفه از طرف دانشگاهِ محلّ کار این سه تن تأمین میشود. هیئت تحریریه (زیر نظر موری) با همآهنگی و نظم خاصّ مدیر داخلی (تاکههارا) از نیمة دهة نخست سدة بیست و یکم میلادی به بعد، هر سال، یک شماره / جلد از این صحیفه / مجلّه را منتشر کرده است.۶ در ذیل عنوانِ «صحیفة ایرانپژوهی در ناحیة باستانی کانسای» میکوشم تا، صرف نظر از آثار چندتن از ایرانیان در این مجله، تحلیلها، تحقیقها و ترجمههای ایرانپژوهان ژاپنی را طبقهبندی کنم و بشناسانم. البتّه، تا حدّ امکان، از اشاره به دیگر آثار آنان کوتاهی نورزیدهام.۷
خ) شوءکو اوکازاکی(ShōkōOkazaki،متولّد ۱۹۳۵)، پژوهشگر ممتاز رشتة تاریخ اجتماعی ــ اقتصادی و نظام کشاورزی ایران، به مناسبت درگذشت اِی، کِی، اِس. لمبتون(A.K.S. Lambton)، ایرانپژوه برجسته، شرحی دربارة آثار او نوشته است (ش ۱). اوکازاکی کتابها و مقالههای متعدّدی در رشتة تخصّصیاش تألیف کرده است. او سالهایی چند در انگلستان درس خوانده و کتاب مشهور مالک و زارع در ایرانِ لمبتون را هم از انگلیسی به ژاپنی ترجمه کرده است.
د) شمارة سوم مجلّه، جشننامة هاشم رجبزاده (متولّد ۱۳۲۰) است به مناسبت ورود این پژوهشگر و مترجم نامور ایرانیِ مقیم ژاپن به شصت و پنج مرحلگیِ زندگی و بازنشستگیاش در «دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا»ی وقت (این دانشگاه در سال ۲۰۰۷ مُنحل و در «دانشگاه اوساکا» ادغام شد). به همین مناسبت، پژوهشگر خبره و متخصّصِ زبانشناسی تاریخیِ هند و ایران، شیگهئو موری(Shigeo Mori، متولّد ۱۹۴۸) در این شماره شرحی دربارة شخصیّت و تکاپوهای رجبزاده نوشته است. کتابها و مقالههای متعدّد موری، اغلب، به جوانبی از دستور زبان، ریشهشناسی و پیوندهای واژگانی زبان فارسی دری و دیگر زبانهای ایرانی مربوط است. از او در این مجلّه نیز مقالههایی دربارة واژههای چرخ (ش ۱)، آباد و بیابان (ش ۳)، خَر (ش ۴)، فعلهای شدن و رفتن (ش ۴) و برخی متنهای ایرانی پیش از اسلام (ش ۲، ش ۷) و شاهنامه (ش ۸) نشر یافته است. در این زمینه، تحقیقی دربارة قطعة سُغدیِ شمارة ۲۰۲۱۸ به قلم فومیتوشی هیروسه(FumitoshiHirose ، متولّدِ؟) هم در دست است. (ش ۶).
از بانو سایوری ایگاراشی(SayuriIgarashi ، متولّدِ؟) نیز چند مقاله دربارة جوانبی از فعل مجهول و جملههای سببی در زبان فارسی نشر یافته است (ش ۳، ش ۴، ش ۵، ش ۷). ایگاراشی در دورة دانشگاه، درسهایی از دو رشتة زبان ژاپنی و زبان فارسی را در کنار هم گذرانده است (این روش در نظام دانشگاهی ژاپن امکانپذیر است). وی در دهة ۱۳۸۰ مدّتی به تدریس زبان ژاپنی در «دانشکدة زبانهای خارجی دانشگاه تهران» مشغول بوده است.
ذ) ئهایچی ایموتو(EiichiImoto، متولّد ۱۹۳۰)، پژوهشگر ممتاز، در دهة ۱۳۳۰ در «دانشکدة ادبیّات دانشگاه تهران» نزد استادان برجستهای مانندِ ابراهیم پورداوود، محمّد معین و ذبیحالله صفا درس خوانده است. آثار تخصّصی ایموتو، اغلب ، دربارة تمدّن و اسطورههای کهن ایران، و پیوندهای میان ایران و ژاپن از نظر تمدّن و اسطورههای کهن است.۸ تسلّط او در حوزة اسطورهشناسیِ شرق و غرب در میان ایرانپژوهان ژاپنی زبانزد است. وی در همة شمارههای مجلّه دربارة وجوهی از این موضوع تحلیلهایی به دست داده است. پژوهشگری دیگر، تامههیرو توکودا(TamehiroTokuda، متولّدِ؟) نیز به این موضوع (ش ۴، ش ۵، ش ۶) علاقهمند است. وی به جنبههایی از تقویم کهن ایرانی (ش ۳) و مقایسة آن با تقویم کهن مصر و یونان هم توجّه نشان داده است (ش ۲).
ر) تاکهشی کاتسوفوجی(TakeshiKatsufuji، متولّد ۱۹۳۱)، پژوهشگر ممتاز، که آثار متعدّد و علاقهاش به دو حوزة تاریخ و ادبیّات ایران و قلمرو زبان فارسی مربوط است، در سال ۱۹۸۲ انجمن ایرانشناسی / پژوهی ژاپن را بنیادگذاری کرد. از آن سال به بعد، این انجمن جلسههای علمی منظّم و سالانه دارد. کاتسوفوجی از دهة نخست سدة بیست و یکم میلادی به ترجمه و شرح دقیقی از گلستان سعدی به زبان مادری خود رغبت یافته و بخشهایی از آن را منتشر کرده است (ش ۵، ش ۶، ش ۷، ش ۸). البتّه، چهار ترجمة قدیمی (سالهای ۱۹۲۲، ۱۹۴۸، ۱۹۵۱ و ۱۹۵۳) از گلستان به ژاپنی در دست است۹. امّا به سبب تبحُّر و تجربة کاتسوفوجی، شمار درخور توجّهی از ایرانپژوهان ژاپنی منتظر نشرِ متن کامل ترجمة وی هستند.
ز) بانو یوکو فوجیموتو(YūkoFujimoto، متولّد ۱۹۵۷)، پژوهشگرِ خبره، به طور عمده، به ادب و فرهنگ معاصر ایران توجّه دارد. از او مقالههای متعدّدی دربارة بخشهایی از ادبیّات سیاسی ایران (مانند آثار جلال آل احمد و صمد بهرنگی) و تصویر زنان در داستانها، شعرها و فیلمهای ایرانی در دست است۱۰. تسلُّط فوجیموتو بر زبان و ادبیات معاصر ایران، و آشنایی دقیقاش با فرهنگ و زندگیِ جامعه و انسان معاصر ایرانی نکتهای است مورد توافقِ همگان. وی در این مجله، علاوه بر تحلیلهایی دربارة داستانهای عامّهپسند ایرانی (ش ۱) و کتاب بامداد خمار (ش ۲)، سه داستان از زویا پیرزاد را با شرح لازم به ژاپنی برگردانده است: «هستههای آلبالو» (ش ۳)، «بنفشههای سفید» (ش ۶)، «گوشماهیها» (ش ۵). ترجمة داستان «مار و مرد»
(ش ۷، ش ۸) از سیمین دانشور از دیگر تکاپوهای او به شمار میآید. بیرون از مجلّة ایرانپژوهی ژاپن نیز ترجمههایی از فوجیموتو نشر یافته است: داستان «شهری چون بهشت» (دانشور)، داستان «ماهی سیاه کوچولو» (صمد بهرنگی)، داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» (بهرنگی)، داستان «بزرگْ بانوی روح من» (گلی ترقّی)، داستان «چندین هزار و یک شب» (منیرو روانیپور).
ژ) کِیایچیرو ایشیای(KeiichiroIshii، متولّد ۱۹۶۳) بیشتر در ترجمه و شرح داستانهای صادق هدایت به ژاپنی کوشا بوده است. بانو کیمیه مائدا(KimieMaeda، متولّد ۱۹۷۲) نیز به ترجمه و شرح بخشهایی از شعر جدید فارسی، مانند نیما یوشیج، احمد شاملو و احمدرضا احمدی، توجّهی خاصّ نشان داده است۱۱. این دو ایرانپژوه، با همدیگر، سه داستانِ «معصوم اوّل» (ش ۴)، «گرگ» (ش ۵) و «داستان خوب اجتماعی» (ش ۶) از هوشنگ گلشیری را به ژاپنی ترجمه و شرح کردهاند. مائدا، پیشتر، به تنهایی، داستانِ «نمازخانة کوچک منِ» گلشیری را نیز به ژاپنی برگردانده است. پژوهشگری دیگر در حوزة ادبیات معاصر ایران، بانو ناهو ناکامورا(NahoNakamura ، متولّد ۱۹۸۱) چند مقاله در تحلیل جوانبی از شعرهای نادر نادرپور (ش ۲، ش ۴)، سهراب سپهری (ش ۳) و فروغ فرّخزاد (ش ۵) نوشته است. بانو شوری سوزوکی(ShuriSuzuki، متولّد ۱۹۶۸)، دیگر پژوهشگر این حوزه، در مجلّهها و مجموعههای دیگر، تحلیلها / ترجمههایی دربارة / از فرّخزاد و سیمین بهبهانی منتشر کرده است. مائدا، ناکامورا و سوزوکی در سال ۲۰۰۹ مجموعهای از ترجمههای پراکندة خود را از شعر معاصر ایران، با همکاری فرزینِ فرد (درس خواندة رشتة زبان ژاپنی «دانشگاه تهران»، متولّد ۱۳۴۹) در یک مجموعه به نشر سپردند. این مجموعه مشتمل است بر پنجاه شعر از نیما، شاملو، نصرت رحمانی، امیرهوشنگ ابتهاج، سپهری، مهدی اخوان ثالث، نادرپور، فرّخزاد، حمید مصدّق، احمدرضا احمدی و محمّد مختاری. مجموعة مورد بحث دو مقدمة تحلیلی به قلم سوزوکی و مائدا نیز دارد. علاوه بر این، سوزوکی و ناکامورا در سال ۲۰۱۲ منتخبی تفصیلی از شعرهای عالمتاج (ژالة) قائم مقامی را نیز به زبان ژاپنی برگرداندهاند. آنان در این برگردان، علاوه بر ترجمة تحلیلهای زهرا طاهری (متولّد ۱۳۳۴، پژوهشگر ادب فارسی که از دهة ۱۹۹۰ به بعد به تدریس در این رشته در چند دانشگاهِ ایالات متّحدة امریکا، ژاپن و استرالیا مشغول بوده است) دربارة این شاعر، در دریافتن معنای شعرها نیز از یاری وی بهره بُردهاند.
س) توءسِی سانو(TōseiSano ، متولّد ۱۹۶۵) از جملة ایرانپژوهانی است که با علاقه و دقّتی خاصّ تاریخ معاصر ایران در سدة بیستم میلادی را از نظر میگذراند. او در این مجلّه مقالهای دربارة تکاپوهای سیّد حسن تقیزاده در سالهای ۱۱ – ۱۹۰۹ دارد (ش ۵). پس از چند سال جستوجو دربارة تقیزاده، تکنگاری وی دربارة این رَجُل تأثیرگذار، که آراء مثبت و منفی پیرامون شخصیّت او بسیار است، در سال ۲۰۱۱ به ژاپنی نشر یافت. بانو کومی کاواتا(KumiKawata ، متولّد؟) نیز به تاریخ دورة قاجار علاقهمند است و در دو دهة ۲۰۰۰ – ۱۹۹۰ به وجوهی از این دوره پرداخته است. مقالههای او در مجلّة ایران پژوهی دربارة آموزش کارگزاری دولتی در نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی در ایران (ش ۲) و پیوند سیاست با قحطی سالهای ۹۴ – ۱۸۹۳ در استان فارس (ش ۸) است. ماساشی میزوتا(MasashiMizuta ، متولّد ۱۹۵۶) که دو مقاله دربارة شیوههای نظارت نیروهای اشغالگر ایران در جنگ جهانی اوّل (ش ۳) و بانکداری و مالیة عمومی ایران در سال ۱۹۱۵ (ش ۱) نوشته، در حوزة تاریخ اقتصادی ایران دقّت پژوهشی و گستردهای داشته است. بانو توشیمی ایتو (ToshimiItō ، متولّدِ؟)، ایرانپژوه ژاپنیِ مقیم انگلستان، بخشِ ژاپن از سفرنامة خواندنی مخبرالسّلطنة هدایت را به زبان مادری خود برگردانده است (ش ۶).
ش) جوانب سیاسی، دینی و اقتصادی ایران در دهههای ۲۰۰۰ – ۱۹۸۰ نیز در این مجلّه از دید ایرانپژوهان ژاپنی پنهان نمانده است. در مَثَل، هیدِهنوبو ساتو(HidenobuSato ، متولّد ۱۹۷۱) دربارة نوع ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران (ش ۵)، کِنجی کورودا(KenjiKuroda ، متولّد؟) دربارة اَبعاد فقه شیعه در این دوره (ش ۷) و بانو توشیو شیما (Toshio شیما ، متولّد؟) دربارة اقتصاد و صنایع نفت ایران در دورة مورد بحث (ش ۲) پژوهشها یا بررسیهایی انجام دادهاند. علاوه بر این، ایرانپژوهان ژاپنی به موضوع مهم تعلیم و تربیت در ایرانِ دهههای ۲۰۰۰ – ۱۹۸۰ نیز پرداختهاند. بانو تویوکو موریتا(ToyokoMorita ، متولّد ۱۹۶۵)، از جملة پژوهشگران شاخصِ این حوزه است. آثار او در این زمینه در دو دهة ۲۰۰۰ - ۱۹۹۰ براساس پژوهشهای کتابخانهای و میدانی شکل گرفته است و از جمله مشتمل است بر نحوة ارزشگذاری در مدرسهها (ش ۱)، مراکز تربیت معلّم (ش ۲) و معلّمان تربیتی (ش ۳) در ایران. وی در مقالهای، روشهای آموزش در مدرسههای ایران و ژاپن را با یکدیگر مقایسه کرده است (ش ۴).
ص) شین تاکههارا
(ShinTakehara، متولّد ۱۹۷۱) از نیمة دوم دهة ۱۹۹۰ به بعد، در پژوهشهای میدانی برای گردآوری داستانهای عامیانة ایرانی کوشش گستردهای نشان داده است. گردآوردهها، ترجمهها و تحلیلهای تاکههارا در این زمینه از آغاز دهة ۲۰۰۰ به بعد، به صورت دو کتاب و چندین مقاله در دسترس خوانندگان و علاقهمندانِ ژاپنی قرار گرفته است۱۲. بخشی از پژوهشهای وی در حوزة قصههای قدیم و فرهنگ عامیانة ایران در شمارههای متعدّد مجلّة ایرانپژوهی (به استثنای شمارة ۷) نشر یافته است. بانو میکی هادا(MikiHada ، متولّدِ؟) پژوهشگری است که به پژوهش میدانی دربارة سفرههای نذری ایران، به ویژه سفرههایی مانند «سفرة فاطمه زهرا» رغبت یافته است (ش ۳، ش ۴، ش ۵). بانو یوکو تاکاهاشی(YōkoTakahashi، متولّدِ؟) آیینهای مرتبط با نوروز باستانی را وجهة نظر و دقّت خود قرار داده است (ش ۲، ش ۳). بانو آسوکا ناکامورا (اسوکا ناکامورا ، متولّدِ؟) نیز به شناخت و تحلیلِ مراسم عاشورای خمینیشهرِ (سِدِه) اصفهان برآمده است (ش ۱).
ض) به نظر میآید که ایرانپژوهان ژاپنی در دهة ۱۹۹۰) و به ویژه دهة بعد، در زمینة پژوهشهای میدانی در ایران به تکاپوهای خود تداوم بخشیدهاند. در مَثَل، یوسوکه یوشیدا (Yusūke یشیدا ، متولّدِ؟) به پژوهش دربارة نحوة تولید لباسهای دستبافت در استان یزد (یزد، اردکان و میبد) و زوال تدریجی آن توجّه نشان داده است (ش ۱، ش ۳). وی همچنین زیلوبافی و چرخهای ریسندگیِ دو شهر اخیر و از میان رفتن تدریجی آن را بررسی کرده است (ش ۴، ش ۷). بانو آتسوکو تسوباکیهارا (اتسوکتسوبکیهرا ، متولّدِ ؟) برای پژوهشهای میدانی به ایالات مُتّحدة آمریکا رهسپار شده و شکلگیریِ جامعة ایرانی در لوس آنجلس را در ذیل عنوان طنزآمیز و مشهور «تهران جِلس» بررسی و تحلیل کرده است (ش ۴).
۳. پایان سخن: سه اشاره
ط) با توجّه به بخش بسیار اندکی از ایرانپژوهی ژاپنیها، که شرح آن رفت۱۳، میتوان این پرسش اساسی را پیش کشید: آیا همان قدر که ژاپنیها به «دیگر»پژوهی (و از جمله، ایران پژوهی) روی آوردهاند، ما نیز به «دیگر» پژوهی پرداختهایم؟ پاسخ، بیشک، به کلّی، منفی است. در واقع، به نظر میآید از آغاز عصر تجدّد در نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی به بعد، ما ایرانیان، چنان در جدالها و بیقراریهای متعدّد سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و غیره غرق بودهایم که حتّی در شناخت دقیقِ «خود» کوتاهی کردهایم؛ تا چه رسد به شناختِ «دیگر»ان، که در این زمینه، اغلب، به ترجمههایی اندک، پراکنده و ناکافی اکتفا ورزیدهایم.
ظ) چند ویژگی عمومی ایرانپژوهان ژاپنی را بر میشمارم: این پژوهشگران، اغلب، با سختکوشی، دقّت، آرامش و انضباط خاصّی کار میکنند. بهندرت، از این شاخه به آن شاخه میروند. اغلب، بر یک رشته و در آن رشته، بر یک گرایش و در آن گرایش، بر دو ــ سه موضوع تمرکز دارند. با رعایت احتیاط از نواندیشی غافل نیستند. به حقوق و آثار پژوهشگرانِ دیگر و قبل از خود احترام میگذارند. گاه به شناخت، گاه به تحلیل و گاه به ترجمه راغباند. به خلاف برخی ایرانپژوهان غربی، از مراجعه و استناد به آثار پژوهشگران ایرانی خودداری نمیورزند. بخشی از آنان، آگاهیهایی بسیار خوب و دقیق، و بخشی دیگر آگاهیهایی مناسب و قابل قبول در رشتة تخصّصیِ خود و نیز از ویژگیهای زیستی، فکری و فرهنگی جامعة ایرانی دارند.
ع) اشارة پایانی را بنویسم و بحث را کوتاه کنم: روی هم رفته، به نظر میآید که ایرانپژوهان ژاپنی در موقعیتی دور ــ نزدیک نسبت به ایران قرار دارند: آنان، بیتردید، از موقعیتِ «خاورمیانه»ای ایران بسی دوراند. امّا به سبب موقعیتِ «آسیا»ییشان، به طبع، حضور و پیچیدگیِ سنّتها در ایران را، به خلاف برخی ایرانپژوهان غربی، بسیار خوب و بهسرعت درک میکنند. از این رو، هم میتوانند «روشن» ببینند، هم «آشنا». اِستنادم در آن یک به سخنِ لائوتْسة حکیم است: «کسی که از دور میبیند، روشن میبیند». اشارهام در این یک نیز به مصراعِ حافظِ شاعر است «که آشنا سخن آشنا نگه دارد»!
اوساکای ژاپن
۱۸ اسفند ۱۳۹۰
____________________________
یادداشتها و مراجع:
1. به عنوان نمونه ر. ک:
ـ ادبیّات فارسی در ژاپن (تسونئو کورویاناگی، ایرانشناسی، ایالات متّحدة امریکا، ش 9، بهار 1370، صص 26 – 21)؛
- Fujii, Morio: Persian Linguistics and Literature; Academic Contributions of Japanese Scholars from. 1920s up to 1980s in Near Eastern Studies in Japan; Islamic Period (Nippon Orient Gakkai: Japan, No.3, 2003, pp. 77-83).
- Aoki,Takeshi: Iranian Studies in Japan; Pre-Islamic Period (Encyclopaedia Iranica, Vol. XIX, Fascicle 6, Edited by E. Yarshater, E.I. Foundation, New York, 2008, pp. 564-568).
2. ادبیّات فارسی در ژاپن (عبدالوّهاب الحسینی قائم مقامی، ارمغان، س 11، ش 4، تیر 1309، صص 310 – 306).
از این ادیب و تاریخنگار کمتر شناخته شده، آثاری دربارة بخشهایی از تاریخ و ادب ایران، و نیز سرگذشت خاندانش نشر یافته است. وی همچنین اثری در «تاریخ جنگ روس و ژاپن» دارد که به تأکید مؤلف «به تصدیق و به امضای نمایندة سیاسی دولت ژاپن مقیم دربار طهران رسیده است». (ر.ک: نوشتة او + اشارة مرتضی مدرّسی چهاردهی: ارمغان، س 31، ش 6، شهریور 1341، صص 282 – 278). بر طبق یک یادداشت (علیاکبر صفری، تارنمای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی [ایران] اول دی 1389) نسخة دستنویس اثری چاپ نشده و درخور توجّه به قلم الحسینی قائم مقامی دربارة زندگی و شعر منوچهری دامغانی در این کتابخانه محفوظ است.
3. Eura،Kinji: "Bibliography of Iranian Studies in Japan", Tehran, 2010, pp. 6-345.
این کتابشناسی دو زبانه (انگلیسی ـ ژاپنی) به صورت بخش دوم تألیف زیر نشر یافته است:
ایرانشناسی در ژاپن (هاشم رجبزاده، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1389).
4. Ibid., pp.3-5.
5. ناحیة کانسای (Kansai) یا کینکی (Kinki) از باستانیترین ناحیههای ژاپن است و بر طبق تقسیمبندیهای کنونیِ این کشور مشتمل است بر هفت استانِ اوساکا (به مرکزیت اوساکا)، نارا (به مرکزیت نارا)، کیوتو (به مرکزیت کیوتو)، هیوگو (به مرکزیت کوبه)، میه (به مرکزیت تِسو)، واکایاما (به مرکزیت واکایاما) و شیگا (به مرکزیت اُتسو).
6. Iran Kenkyu (Journal of Iranian Studies, 8 Vols. Japan, 2005-2012).
تعداد صفحات هر شمارة این مجله، که در قطع ب 5 (B5) نشر یافته، به قرار زیر است: ش 1 (2005، 194 ص)؛ ش 2 (2006، 224 ص)؛ ش 3 (2007، 284 ص)؛ ش 4 (2008، 360 ص)؛ ش 5 (2009، 377 ص)؛ ش 6 (2010، 235 ص)؛ ش 7 (2011، 311 ص)؛ ش 8 (2012، 338 ص).
7. منابع و مآخذ صاحب این قلم در اشاره به دیگرْ آثارِ این ایرانپژوهان عبارت است از:
ــ زندگینامة علمی (C.V) برخی از این ایرانپژوهان (دریافت شده از آنان در سالهای 1390 – 1388)؛
ــ گفتوگو با برخی از این ایرانپژوهان (در سالهای 1390 – 1388)؛
ــ کتابشناسیِ کینجی ئهاورا (ر.ک: زیرنویس شمارة 3)؛
ــ ایرانشناسی در ژاپنِ هاشم رجبزاده (ر. ک: زیرنویس شمارة 3)؛
ــ جُستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی (هاشم رجبزاده، بنیاد موقوفات افشار، 1386).
نیز باید اشاره شود که در این مقاله:
ــ املاء فرنگیِ نام ایرانپژوهان ژاپنی، براساس املاء کتابشناسیِ ئهاورا است.
ــ برای تمایز نام مردان و زنان، فقط قبل از نام خانمها، از لفظِ «بانو» بهره بُردهام.
ــ حرفِ «ش» در درون دو کَمانک مربوط است به شمارة مجلّة ایرانپژوهی (ر.ک: زیرنویس شمارة6).
8. به عنوان نمونه ر.ک:
آسوکا و پارس (پیشروی فرهنگ ایرانی به شرق، ئه ایچی ایموتو، ترجمة قدرتالله ذاکری، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388).
9. ایرانشناسی در ژاپن (رجبزاده، صص 173 – 169).
10. علاوه بر این، این ترجمة مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
گل صد برگ (گزیدة مانیوءشو: شعرهای قدیم ژاپن، ترجمة یوکو فوجیموتو و هاشم رجبزاده، پاز، 1372).
11. علاوه بر این، این ترجمة مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
لاک پوک زنجره (هایکوی ژاپنی از زبان ژاپنی، ترجمة کیمیه مائدا و ع. پاشایی، یوشیج + مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدّنها، 1381).
12. علاوه بر این، این تألیف مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
افسانههای ایرانی به روایت امروز و دیروز (به کوشش شین تاکههارا و سیّد احمد وکیلیان، ثالث، 1381).
13. باید تأکید ورزم که آنچه از ایرانپژوهی ژاپنیها در این مقاله مورد اشاره قرار گرفته، فقط و فقط مربوط به ایرانپژوهان همکارِ نخستین مجلّة این حوزه در سالهای 2012 – 2005 بوده است و نه بیشتر! بیشکّ، بر شمردن نام و تکاپوهای همة ایرانپژوهان ژاپنی در یک مقاله، به هیچ وجه، ممکن نیست و نیازمند مقالههای متعدّد است. در این مقاله، به سبب اختصار، از اشاره به دانشگاه یا پژوهشگاهِ محّل کار این پژوهشگران خودداری شده است. با این همه، آوردن صفتِ «ممتاز» برای برخی از این پژوهشگران، هم ناظر است به عنوان شغلیِ آنان در مقامِ «استاد ممتاز»Professor) Emeritus) در مرکز علمیِ محلّ کار آنان، و هم مربوط است به نظر عمومیِ ایرانپژوهان ژاپنی دربارة آنان.
Iran Kenkyu . (Journal of Iranian Studies)، 8 Vols. , Japan, 2005-2012.
این مقاله در چارجوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله جهان کتاب منتشر می شود.
ویژه نامه فرهنگ ژاپن در انسان شناسی و فرهنگ را در این لینک ببینید:
http://anthropology.ir/node/13618
مرکز مطالعات ژاپن | کامیار عابدی- منبع
الف) در سال ۱۹۲۰ جوان ژاپنی کوشایی پس از حدود شش سال تحصیل در ایالات متّحدة امریکا به میهنش بازگشت. ایرانپژوهان ژاپنی اتّفاق نظر دارند که با بازگشت وی ایرانشناسی/ پژوهی به معنای خاصّ کلمه در ژاپن آغاز شد.
۱-نام او شیگهرو آراکی (ShigeruAraki ۱۹۳۲-۱۸۸۴) بود. آراکی در دانشگاه کلمبیا در نزدِ اِی. وی. ویلیام جکسون (Jackson.A.V.W) ایرانپژوه نامور، درس خوانده بود. خود نیز در سالهای ۱۹۳۱ – ۱۹۲۲ به تدریس در دانشگاه سلطنتی توکیو پرداخت. وی مجموعة کامل رباعیهای خیّام را از متن اصلی به زبان ژاپنی برگرداند (۱۹۲۰) و کتابی دربارة فرهنگ و ادب ایران، که متضمّن شرح سیر تاریخی زبانهای ایرانِ پیش از اسلام و زبان و ادب فارسیِ پس از اسلام، از دورة هخامنشی تا دورة تیموری بود، به زبان ژاپنی تألیف کرد (۱۹۲۲).
ب) خوشبختانه، نخستین گامِ ایرانپژوهیِ ژاپنیها، در همان آغاز، از دید ایرانیان دور نماند. یکی از هممیهنان ما در سال ۱۳۰۹ ش (۱۹۳۰) با نام عبدالوّهاب الحسینی قائممقامی (۱۳۴۱ ش ـ ۱۲۹۹ ق) با تفصیلی شایسته، اثر اخیر را به ایرانیان شناساند: «پروفسور شیژرو [شیگهرو] آراکی ژاپنی، متخصّص در خواندن خطوط قدیمه، کتابی در تاریخ ادبیّات ایرانی به زبان ژاپنی تألیف کرده، در آن کتاب، در مقدّمه چنین مینویسد که من پس از خواندن سی جلد کتاب، که راجع به ادبیّات فارسیِ قدیم و جدید در اروپا و آمریک طبع و ترجمه شده بود و ملاحظه در کتیبههای قدیم ایران این کتاب را تألیف نمودم»۲. مقاله با شناسایی بخشها و فصلهای تألیفِ آراکی ادامه مییابد.
پ) به نظر میآید که درگذشتِ زودهنگام آراکی، و شاید عوارض مربوط به دورة ارتشسالاری ژاپن و نیز جنگ جهانی دوم، رَوَند ایرانپژوهی را در ژاپن اندکی کُند کرد. اما در همین دوره و سالها نیز، بازگشتِ دو جوان دیگر ژاپنی به میهنشان سبب شد که رشتة بسیار نازک ایرانپژوهی در ژاپن نگسلد. یکی از این دو آتسواوجی آشیکاگا(AtsuujiAshikaga، ۱۹۸۳ – ۱۹۰۱) نام داشت. وی در فرانسه (نزدِ امیل بنوِنیستE.Benveniste) و ایران (نزدِ صادق رضازادة شفق) درس خوانده بود. ایرانپژوه دیگر، رِیایچی گامو(ReiichiGamo، ۱۹۸۸ – ۱۹۰۱) در ژاپن، هند، اروپا و ایران، زبانهای هندی، اردو و فارسی آموخته بود.
ت) بیشکّ، در سراسر سدة بیستم میلادی، ژاپنیها در شناساییِ پژوهشی، تحلیلی و بیواسطة (میدانی، کتابخانهای) تمدّنها، فرهنگها، زبانها و کشورهای دیگر دقّت و کوشایی خاصّ و گاه وصفناپذیری داشتهاند. رشد و گسترشِ «دیگر»شناسیِ ژاپنیها، بهویژه در نیمة دوم این سده، در توازی با رشد و گسترشِ جهشوار اقتصادی و فنّآوریِ این کشور قرار گرفته و در سدة بعد هم تداوم یافته است. این نکته، بهوضوح، در حوزة ایرانپژوهی هم دیده میشود. براساسِ کتابشناسیِ کینجی ئهاورا (۲۰۱۰ م) از دهة سومِ سدة بیستم میلادی تا پایان دهة نخست سدة بعد، دست کم، ۳۸۲ ژاپنی۳، چه به صورت رشتة اصلی، چه به صورت رشتة فرعی و چه به صورت میانْ رشتهای در این حوزه آثاری به زبان ژاپنی پدید آوردهاند.
ث) بخشی از آثار این گروه، به شکل کتابها یا کتابچههایی در انتشارات دانشگاهی و پژوهشگاهی یا در نشر عمومی (اغلب، ناشران کوچک و گاه، ناشران بزرگ) در دسترس مخاطبان خاصّ، و گاه، عامّ قرارگرفته است. علاوه بر این، سنّتِ مجلّههای پژوهشی در این کشور، شاید قدیمیتر از اغلب کشورهای آسیایی، در نشر آثار ایرانپژوهان ژاپنی نقش عمدهای داشته است. در واقع، از نیمة نخست سدة بیستم میلادی تا نیمة نخست سدة بعد، آثار پژوهشگران مورد اشاره، در ضمنِ حدود سی عنوان مجلّة پژوهشی نشر یافته است.۴ هر چند، باید تأًکید ورزید که این مجلّهها، هیچ یک، به حوزة ایرانپژوهی اختصاص نداشته و با توجّه به سنخ و عنوان مرکز دانشگاهی و پژوهشیِ مورد نظر، مربوط بوده است به حوزههایی از آسیا، آسیا و افریقا، شرق، شرق نزدیک، خاور میانه، جهان اسلام و غیره.
ج) به نظر میآید ازآغاز سدة بیستم میلادی تا آغاز سدة بعد، ایرانپژوهان ژاپنی در پیِ تأسیس مجلّههایی برای نشر اختصاصی آثارشان نبودهاند. این نکته، علاوه بر چارچوبهای دانشگاهی و پژوهشی، ممکن است به این سبب باشد که آنان علاقه داشتهاند و دارند تا با نشر آثارشان در مجلّههای عمومیترِ دانشگاهی و پژوهشی، امکان مطالعة این آثار را در میان مخاطبان بیشتری فراهم آورند. البتّه، باید یادآوری کرد که در جوارِ نشر مقالهها و کتابها و کتابچهها، شیوة بسیار مطلوب و مناسب ژاپنیها در ایجاد انجمنهای اَدواری (فصلی یا سالانه) میان کسانی با علایق مشترک، در حوزة ایرانپژوهی هم وجود داشته است. بنابراین، ایرانپژوهان، به شکل عمومی یا در گرایشهای تخصّصی، به صورتی بسیار منظّم، حلقههایی ایجاد کردهاند و به رغمِ رقابتها و تفاوتهای «پیدا و پنهان»، از تبادل نظر و آراء و گفتوگو پیرامون یافتهها و تحلیلهای همدیگر خودداری نورزیدهاند.
۲. صَحیفة ایرانپژوهی در ناحیة باستانی کانسای
چ) یکی از این انجمن / حلقههای ایرانپژوهی در سال ۲۰۰۳ در ناحیة کانسای۵ ژاپن بنیاد گذاشته شده است. بنیادگذاران این انجمن / حلقه، سه تن از استادان زبان فارسیِ «دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا»ی وقت با گرایشهای گونهگون پژوهشی هستند: شیگهئو موری، بانو یوکو فوجیموتو و شین تاکههارا. جریان انجمن / حلقة مورد بحث بدینترتیب است که ایرانپژوهان یا علاقهمندان این حوزه، از ناحیة کانسای یا ناحیههای دیگر، در هر فصل، یک بار گردِ هم میآیند و به یافتهها، تحلیلها یا پژوهشهای دو تن از ایرانپژوهان گوش فرا میدهند. پس از پایان هر جلسه، حاضران به بحث و بررسی دربارة دو گفتار مورد نظر میپردازند. بحثها و بررسیها، به صورت دو یا چند نَفَره، در هنگام صرف خوراکی مختصر به عنوان عصرانه یا شام تداوم مییابد. البتّه، بریز و بپاشی در کار نیست و طبق رسمِ ژاپنیها هر کس موظّف است سهم خود را بپردازد!
ح) بنیادگذاران انجمن / حلقة بالا، از هنگام تأسیس، تصمیم به نشر نخستین مجلة اختصاصی در زمینة ایرانپژوهشی گرفتند. نخستین صحیفة ایرانپژوهی آنان در سال ۲۰۰۵ نشر یافت. هزینة نشر این صحیفه از طرف دانشگاهِ محلّ کار این سه تن تأمین میشود. هیئت تحریریه (زیر نظر موری) با همآهنگی و نظم خاصّ مدیر داخلی (تاکههارا) از نیمة دهة نخست سدة بیست و یکم میلادی به بعد، هر سال، یک شماره / جلد از این صحیفه / مجلّه را منتشر کرده است.۶ در ذیل عنوانِ «صحیفة ایرانپژوهی در ناحیة باستانی کانسای» میکوشم تا، صرف نظر از آثار چندتن از ایرانیان در این مجله، تحلیلها، تحقیقها و ترجمههای ایرانپژوهان ژاپنی را طبقهبندی کنم و بشناسانم. البتّه، تا حدّ امکان، از اشاره به دیگر آثار آنان کوتاهی نورزیدهام.۷
خ) شوءکو اوکازاکی(ShōkōOkazaki،متولّد ۱۹۳۵)، پژوهشگر ممتاز رشتة تاریخ اجتماعی ــ اقتصادی و نظام کشاورزی ایران، به مناسبت درگذشت اِی، کِی، اِس. لمبتون(A.K.S. Lambton)، ایرانپژوه برجسته، شرحی دربارة آثار او نوشته است (ش ۱). اوکازاکی کتابها و مقالههای متعدّدی در رشتة تخصّصیاش تألیف کرده است. او سالهایی چند در انگلستان درس خوانده و کتاب مشهور مالک و زارع در ایرانِ لمبتون را هم از انگلیسی به ژاپنی ترجمه کرده است.
د) شمارة سوم مجلّه، جشننامة هاشم رجبزاده (متولّد ۱۳۲۰) است به مناسبت ورود این پژوهشگر و مترجم نامور ایرانیِ مقیم ژاپن به شصت و پنج مرحلگیِ زندگی و بازنشستگیاش در «دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا»ی وقت (این دانشگاه در سال ۲۰۰۷ مُنحل و در «دانشگاه اوساکا» ادغام شد). به همین مناسبت، پژوهشگر خبره و متخصّصِ زبانشناسی تاریخیِ هند و ایران، شیگهئو موری(Shigeo Mori، متولّد ۱۹۴۸) در این شماره شرحی دربارة شخصیّت و تکاپوهای رجبزاده نوشته است. کتابها و مقالههای متعدّد موری، اغلب، به جوانبی از دستور زبان، ریشهشناسی و پیوندهای واژگانی زبان فارسی دری و دیگر زبانهای ایرانی مربوط است. از او در این مجلّه نیز مقالههایی دربارة واژههای چرخ (ش ۱)، آباد و بیابان (ش ۳)، خَر (ش ۴)، فعلهای شدن و رفتن (ش ۴) و برخی متنهای ایرانی پیش از اسلام (ش ۲، ش ۷) و شاهنامه (ش ۸) نشر یافته است. در این زمینه، تحقیقی دربارة قطعة سُغدیِ شمارة ۲۰۲۱۸ به قلم فومیتوشی هیروسه(FumitoshiHirose ، متولّدِ؟) هم در دست است. (ش ۶).
از بانو سایوری ایگاراشی(SayuriIgarashi ، متولّدِ؟) نیز چند مقاله دربارة جوانبی از فعل مجهول و جملههای سببی در زبان فارسی نشر یافته است (ش ۳، ش ۴، ش ۵، ش ۷). ایگاراشی در دورة دانشگاه، درسهایی از دو رشتة زبان ژاپنی و زبان فارسی را در کنار هم گذرانده است (این روش در نظام دانشگاهی ژاپن امکانپذیر است). وی در دهة ۱۳۸۰ مدّتی به تدریس زبان ژاپنی در «دانشکدة زبانهای خارجی دانشگاه تهران» مشغول بوده است.
ذ) ئهایچی ایموتو(EiichiImoto، متولّد ۱۹۳۰)، پژوهشگر ممتاز، در دهة ۱۳۳۰ در «دانشکدة ادبیّات دانشگاه تهران» نزد استادان برجستهای مانندِ ابراهیم پورداوود، محمّد معین و ذبیحالله صفا درس خوانده است. آثار تخصّصی ایموتو، اغلب ، دربارة تمدّن و اسطورههای کهن ایران، و پیوندهای میان ایران و ژاپن از نظر تمدّن و اسطورههای کهن است.۸ تسلّط او در حوزة اسطورهشناسیِ شرق و غرب در میان ایرانپژوهان ژاپنی زبانزد است. وی در همة شمارههای مجلّه دربارة وجوهی از این موضوع تحلیلهایی به دست داده است. پژوهشگری دیگر، تامههیرو توکودا(TamehiroTokuda، متولّدِ؟) نیز به این موضوع (ش ۴، ش ۵، ش ۶) علاقهمند است. وی به جنبههایی از تقویم کهن ایرانی (ش ۳) و مقایسة آن با تقویم کهن مصر و یونان هم توجّه نشان داده است (ش ۲).
ر) تاکهشی کاتسوفوجی(TakeshiKatsufuji، متولّد ۱۹۳۱)، پژوهشگر ممتاز، که آثار متعدّد و علاقهاش به دو حوزة تاریخ و ادبیّات ایران و قلمرو زبان فارسی مربوط است، در سال ۱۹۸۲ انجمن ایرانشناسی / پژوهی ژاپن را بنیادگذاری کرد. از آن سال به بعد، این انجمن جلسههای علمی منظّم و سالانه دارد. کاتسوفوجی از دهة نخست سدة بیست و یکم میلادی به ترجمه و شرح دقیقی از گلستان سعدی به زبان مادری خود رغبت یافته و بخشهایی از آن را منتشر کرده است (ش ۵، ش ۶، ش ۷، ش ۸). البتّه، چهار ترجمة قدیمی (سالهای ۱۹۲۲، ۱۹۴۸، ۱۹۵۱ و ۱۹۵۳) از گلستان به ژاپنی در دست است۹. امّا به سبب تبحُّر و تجربة کاتسوفوجی، شمار درخور توجّهی از ایرانپژوهان ژاپنی منتظر نشرِ متن کامل ترجمة وی هستند.
ز) بانو یوکو فوجیموتو(YūkoFujimoto، متولّد ۱۹۵۷)، پژوهشگرِ خبره، به طور عمده، به ادب و فرهنگ معاصر ایران توجّه دارد. از او مقالههای متعدّدی دربارة بخشهایی از ادبیّات سیاسی ایران (مانند آثار جلال آل احمد و صمد بهرنگی) و تصویر زنان در داستانها، شعرها و فیلمهای ایرانی در دست است۱۰. تسلُّط فوجیموتو بر زبان و ادبیات معاصر ایران، و آشنایی دقیقاش با فرهنگ و زندگیِ جامعه و انسان معاصر ایرانی نکتهای است مورد توافقِ همگان. وی در این مجله، علاوه بر تحلیلهایی دربارة داستانهای عامّهپسند ایرانی (ش ۱) و کتاب بامداد خمار (ش ۲)، سه داستان از زویا پیرزاد را با شرح لازم به ژاپنی برگردانده است: «هستههای آلبالو» (ش ۳)، «بنفشههای سفید» (ش ۶)، «گوشماهیها» (ش ۵). ترجمة داستان «مار و مرد»
(ش ۷، ش ۸) از سیمین دانشور از دیگر تکاپوهای او به شمار میآید. بیرون از مجلّة ایرانپژوهی ژاپن نیز ترجمههایی از فوجیموتو نشر یافته است: داستان «شهری چون بهشت» (دانشور)، داستان «ماهی سیاه کوچولو» (صمد بهرنگی)، داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» (بهرنگی)، داستان «بزرگْ بانوی روح من» (گلی ترقّی)، داستان «چندین هزار و یک شب» (منیرو روانیپور).
ژ) کِیایچیرو ایشیای(KeiichiroIshii، متولّد ۱۹۶۳) بیشتر در ترجمه و شرح داستانهای صادق هدایت به ژاپنی کوشا بوده است. بانو کیمیه مائدا(KimieMaeda، متولّد ۱۹۷۲) نیز به ترجمه و شرح بخشهایی از شعر جدید فارسی، مانند نیما یوشیج، احمد شاملو و احمدرضا احمدی، توجّهی خاصّ نشان داده است۱۱. این دو ایرانپژوه، با همدیگر، سه داستانِ «معصوم اوّل» (ش ۴)، «گرگ» (ش ۵) و «داستان خوب اجتماعی» (ش ۶) از هوشنگ گلشیری را به ژاپنی ترجمه و شرح کردهاند. مائدا، پیشتر، به تنهایی، داستانِ «نمازخانة کوچک منِ» گلشیری را نیز به ژاپنی برگردانده است. پژوهشگری دیگر در حوزة ادبیات معاصر ایران، بانو ناهو ناکامورا(NahoNakamura ، متولّد ۱۹۸۱) چند مقاله در تحلیل جوانبی از شعرهای نادر نادرپور (ش ۲، ش ۴)، سهراب سپهری (ش ۳) و فروغ فرّخزاد (ش ۵) نوشته است. بانو شوری سوزوکی(ShuriSuzuki، متولّد ۱۹۶۸)، دیگر پژوهشگر این حوزه، در مجلّهها و مجموعههای دیگر، تحلیلها / ترجمههایی دربارة / از فرّخزاد و سیمین بهبهانی منتشر کرده است. مائدا، ناکامورا و سوزوکی در سال ۲۰۰۹ مجموعهای از ترجمههای پراکندة خود را از شعر معاصر ایران، با همکاری فرزینِ فرد (درس خواندة رشتة زبان ژاپنی «دانشگاه تهران»، متولّد ۱۳۴۹) در یک مجموعه به نشر سپردند. این مجموعه مشتمل است بر پنجاه شعر از نیما، شاملو، نصرت رحمانی، امیرهوشنگ ابتهاج، سپهری، مهدی اخوان ثالث، نادرپور، فرّخزاد، حمید مصدّق، احمدرضا احمدی و محمّد مختاری. مجموعة مورد بحث دو مقدمة تحلیلی به قلم سوزوکی و مائدا نیز دارد. علاوه بر این، سوزوکی و ناکامورا در سال ۲۰۱۲ منتخبی تفصیلی از شعرهای عالمتاج (ژالة) قائم مقامی را نیز به زبان ژاپنی برگرداندهاند. آنان در این برگردان، علاوه بر ترجمة تحلیلهای زهرا طاهری (متولّد ۱۳۳۴، پژوهشگر ادب فارسی که از دهة ۱۹۹۰ به بعد به تدریس در این رشته در چند دانشگاهِ ایالات متّحدة امریکا، ژاپن و استرالیا مشغول بوده است) دربارة این شاعر، در دریافتن معنای شعرها نیز از یاری وی بهره بُردهاند.
س) توءسِی سانو(TōseiSano ، متولّد ۱۹۶۵) از جملة ایرانپژوهانی است که با علاقه و دقّتی خاصّ تاریخ معاصر ایران در سدة بیستم میلادی را از نظر میگذراند. او در این مجلّه مقالهای دربارة تکاپوهای سیّد حسن تقیزاده در سالهای ۱۱ – ۱۹۰۹ دارد (ش ۵). پس از چند سال جستوجو دربارة تقیزاده، تکنگاری وی دربارة این رَجُل تأثیرگذار، که آراء مثبت و منفی پیرامون شخصیّت او بسیار است، در سال ۲۰۱۱ به ژاپنی نشر یافت. بانو کومی کاواتا(KumiKawata ، متولّد؟) نیز به تاریخ دورة قاجار علاقهمند است و در دو دهة ۲۰۰۰ – ۱۹۹۰ به وجوهی از این دوره پرداخته است. مقالههای او در مجلّة ایران پژوهی دربارة آموزش کارگزاری دولتی در نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی در ایران (ش ۲) و پیوند سیاست با قحطی سالهای ۹۴ – ۱۸۹۳ در استان فارس (ش ۸) است. ماساشی میزوتا(MasashiMizuta ، متولّد ۱۹۵۶) که دو مقاله دربارة شیوههای نظارت نیروهای اشغالگر ایران در جنگ جهانی اوّل (ش ۳) و بانکداری و مالیة عمومی ایران در سال ۱۹۱۵ (ش ۱) نوشته، در حوزة تاریخ اقتصادی ایران دقّت پژوهشی و گستردهای داشته است. بانو توشیمی ایتو (ToshimiItō ، متولّدِ؟)، ایرانپژوه ژاپنیِ مقیم انگلستان، بخشِ ژاپن از سفرنامة خواندنی مخبرالسّلطنة هدایت را به زبان مادری خود برگردانده است (ش ۶).
ش) جوانب سیاسی، دینی و اقتصادی ایران در دهههای ۲۰۰۰ – ۱۹۸۰ نیز در این مجلّه از دید ایرانپژوهان ژاپنی پنهان نمانده است. در مَثَل، هیدِهنوبو ساتو(HidenobuSato ، متولّد ۱۹۷۱) دربارة نوع ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران (ش ۵)، کِنجی کورودا(KenjiKuroda ، متولّد؟) دربارة اَبعاد فقه شیعه در این دوره (ش ۷) و بانو توشیو شیما (Toshio شیما ، متولّد؟) دربارة اقتصاد و صنایع نفت ایران در دورة مورد بحث (ش ۲) پژوهشها یا بررسیهایی انجام دادهاند. علاوه بر این، ایرانپژوهان ژاپنی به موضوع مهم تعلیم و تربیت در ایرانِ دهههای ۲۰۰۰ – ۱۹۸۰ نیز پرداختهاند. بانو تویوکو موریتا(ToyokoMorita ، متولّد ۱۹۶۵)، از جملة پژوهشگران شاخصِ این حوزه است. آثار او در این زمینه در دو دهة ۲۰۰۰ - ۱۹۹۰ براساس پژوهشهای کتابخانهای و میدانی شکل گرفته است و از جمله مشتمل است بر نحوة ارزشگذاری در مدرسهها (ش ۱)، مراکز تربیت معلّم (ش ۲) و معلّمان تربیتی (ش ۳) در ایران. وی در مقالهای، روشهای آموزش در مدرسههای ایران و ژاپن را با یکدیگر مقایسه کرده است (ش ۴).
ص) شین تاکههارا
(ShinTakehara، متولّد ۱۹۷۱) از نیمة دوم دهة ۱۹۹۰ به بعد، در پژوهشهای میدانی برای گردآوری داستانهای عامیانة ایرانی کوشش گستردهای نشان داده است. گردآوردهها، ترجمهها و تحلیلهای تاکههارا در این زمینه از آغاز دهة ۲۰۰۰ به بعد، به صورت دو کتاب و چندین مقاله در دسترس خوانندگان و علاقهمندانِ ژاپنی قرار گرفته است۱۲. بخشی از پژوهشهای وی در حوزة قصههای قدیم و فرهنگ عامیانة ایران در شمارههای متعدّد مجلّة ایرانپژوهی (به استثنای شمارة ۷) نشر یافته است. بانو میکی هادا(MikiHada ، متولّدِ؟) پژوهشگری است که به پژوهش میدانی دربارة سفرههای نذری ایران، به ویژه سفرههایی مانند «سفرة فاطمه زهرا» رغبت یافته است (ش ۳، ش ۴، ش ۵). بانو یوکو تاکاهاشی(YōkoTakahashi، متولّدِ؟) آیینهای مرتبط با نوروز باستانی را وجهة نظر و دقّت خود قرار داده است (ش ۲، ش ۳). بانو آسوکا ناکامورا (اسوکا ناکامورا ، متولّدِ؟) نیز به شناخت و تحلیلِ مراسم عاشورای خمینیشهرِ (سِدِه) اصفهان برآمده است (ش ۱).
ض) به نظر میآید که ایرانپژوهان ژاپنی در دهة ۱۹۹۰) و به ویژه دهة بعد، در زمینة پژوهشهای میدانی در ایران به تکاپوهای خود تداوم بخشیدهاند. در مَثَل، یوسوکه یوشیدا (Yusūke یشیدا ، متولّدِ؟) به پژوهش دربارة نحوة تولید لباسهای دستبافت در استان یزد (یزد، اردکان و میبد) و زوال تدریجی آن توجّه نشان داده است (ش ۱، ش ۳). وی همچنین زیلوبافی و چرخهای ریسندگیِ دو شهر اخیر و از میان رفتن تدریجی آن را بررسی کرده است (ش ۴، ش ۷). بانو آتسوکو تسوباکیهارا (اتسوکتسوبکیهرا ، متولّدِ ؟) برای پژوهشهای میدانی به ایالات مُتّحدة آمریکا رهسپار شده و شکلگیریِ جامعة ایرانی در لوس آنجلس را در ذیل عنوان طنزآمیز و مشهور «تهران جِلس» بررسی و تحلیل کرده است (ش ۴).
۳. پایان سخن: سه اشاره
ط) با توجّه به بخش بسیار اندکی از ایرانپژوهی ژاپنیها، که شرح آن رفت۱۳، میتوان این پرسش اساسی را پیش کشید: آیا همان قدر که ژاپنیها به «دیگر»پژوهی (و از جمله، ایران پژوهی) روی آوردهاند، ما نیز به «دیگر» پژوهی پرداختهایم؟ پاسخ، بیشک، به کلّی، منفی است. در واقع، به نظر میآید از آغاز عصر تجدّد در نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی به بعد، ما ایرانیان، چنان در جدالها و بیقراریهای متعدّد سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و غیره غرق بودهایم که حتّی در شناخت دقیقِ «خود» کوتاهی کردهایم؛ تا چه رسد به شناختِ «دیگر»ان، که در این زمینه، اغلب، به ترجمههایی اندک، پراکنده و ناکافی اکتفا ورزیدهایم.
ظ) چند ویژگی عمومی ایرانپژوهان ژاپنی را بر میشمارم: این پژوهشگران، اغلب، با سختکوشی، دقّت، آرامش و انضباط خاصّی کار میکنند. بهندرت، از این شاخه به آن شاخه میروند. اغلب، بر یک رشته و در آن رشته، بر یک گرایش و در آن گرایش، بر دو ــ سه موضوع تمرکز دارند. با رعایت احتیاط از نواندیشی غافل نیستند. به حقوق و آثار پژوهشگرانِ دیگر و قبل از خود احترام میگذارند. گاه به شناخت، گاه به تحلیل و گاه به ترجمه راغباند. به خلاف برخی ایرانپژوهان غربی، از مراجعه و استناد به آثار پژوهشگران ایرانی خودداری نمیورزند. بخشی از آنان، آگاهیهایی بسیار خوب و دقیق، و بخشی دیگر آگاهیهایی مناسب و قابل قبول در رشتة تخصّصیِ خود و نیز از ویژگیهای زیستی، فکری و فرهنگی جامعة ایرانی دارند.
ع) اشارة پایانی را بنویسم و بحث را کوتاه کنم: روی هم رفته، به نظر میآید که ایرانپژوهان ژاپنی در موقعیتی دور ــ نزدیک نسبت به ایران قرار دارند: آنان، بیتردید، از موقعیتِ «خاورمیانه»ای ایران بسی دوراند. امّا به سبب موقعیتِ «آسیا»ییشان، به طبع، حضور و پیچیدگیِ سنّتها در ایران را، به خلاف برخی ایرانپژوهان غربی، بسیار خوب و بهسرعت درک میکنند. از این رو، هم میتوانند «روشن» ببینند، هم «آشنا». اِستنادم در آن یک به سخنِ لائوتْسة حکیم است: «کسی که از دور میبیند، روشن میبیند». اشارهام در این یک نیز به مصراعِ حافظِ شاعر است «که آشنا سخن آشنا نگه دارد»!
اوساکای ژاپن
۱۸ اسفند ۱۳۹۰
____________________________
یادداشتها و مراجع:
1. به عنوان نمونه ر. ک:
ـ ادبیّات فارسی در ژاپن (تسونئو کورویاناگی، ایرانشناسی، ایالات متّحدة امریکا، ش 9، بهار 1370، صص 26 – 21)؛
- Fujii, Morio: Persian Linguistics and Literature; Academic Contributions of Japanese Scholars from. 1920s up to 1980s in Near Eastern Studies in Japan; Islamic Period (Nippon Orient Gakkai: Japan, No.3, 2003, pp. 77-83).
- Aoki,Takeshi: Iranian Studies in Japan; Pre-Islamic Period (Encyclopaedia Iranica, Vol. XIX, Fascicle 6, Edited by E. Yarshater, E.I. Foundation, New York, 2008, pp. 564-568).
2. ادبیّات فارسی در ژاپن (عبدالوّهاب الحسینی قائم مقامی، ارمغان، س 11، ش 4، تیر 1309، صص 310 – 306).
از این ادیب و تاریخنگار کمتر شناخته شده، آثاری دربارة بخشهایی از تاریخ و ادب ایران، و نیز سرگذشت خاندانش نشر یافته است. وی همچنین اثری در «تاریخ جنگ روس و ژاپن» دارد که به تأکید مؤلف «به تصدیق و به امضای نمایندة سیاسی دولت ژاپن مقیم دربار طهران رسیده است». (ر.ک: نوشتة او + اشارة مرتضی مدرّسی چهاردهی: ارمغان، س 31، ش 6، شهریور 1341، صص 282 – 278). بر طبق یک یادداشت (علیاکبر صفری، تارنمای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی [ایران] اول دی 1389) نسخة دستنویس اثری چاپ نشده و درخور توجّه به قلم الحسینی قائم مقامی دربارة زندگی و شعر منوچهری دامغانی در این کتابخانه محفوظ است.
3. Eura،Kinji: "Bibliography of Iranian Studies in Japan", Tehran, 2010, pp. 6-345.
این کتابشناسی دو زبانه (انگلیسی ـ ژاپنی) به صورت بخش دوم تألیف زیر نشر یافته است:
ایرانشناسی در ژاپن (هاشم رجبزاده، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1389).
4. Ibid., pp.3-5.
5. ناحیة کانسای (Kansai) یا کینکی (Kinki) از باستانیترین ناحیههای ژاپن است و بر طبق تقسیمبندیهای کنونیِ این کشور مشتمل است بر هفت استانِ اوساکا (به مرکزیت اوساکا)، نارا (به مرکزیت نارا)، کیوتو (به مرکزیت کیوتو)، هیوگو (به مرکزیت کوبه)، میه (به مرکزیت تِسو)، واکایاما (به مرکزیت واکایاما) و شیگا (به مرکزیت اُتسو).
6. Iran Kenkyu (Journal of Iranian Studies, 8 Vols. Japan, 2005-2012).
تعداد صفحات هر شمارة این مجله، که در قطع ب 5 (B5) نشر یافته، به قرار زیر است: ش 1 (2005، 194 ص)؛ ش 2 (2006، 224 ص)؛ ش 3 (2007، 284 ص)؛ ش 4 (2008، 360 ص)؛ ش 5 (2009، 377 ص)؛ ش 6 (2010، 235 ص)؛ ش 7 (2011، 311 ص)؛ ش 8 (2012، 338 ص).
7. منابع و مآخذ صاحب این قلم در اشاره به دیگرْ آثارِ این ایرانپژوهان عبارت است از:
ــ زندگینامة علمی (C.V) برخی از این ایرانپژوهان (دریافت شده از آنان در سالهای 1390 – 1388)؛
ــ گفتوگو با برخی از این ایرانپژوهان (در سالهای 1390 – 1388)؛
ــ کتابشناسیِ کینجی ئهاورا (ر.ک: زیرنویس شمارة 3)؛
ــ ایرانشناسی در ژاپنِ هاشم رجبزاده (ر. ک: زیرنویس شمارة 3)؛
ــ جُستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی (هاشم رجبزاده، بنیاد موقوفات افشار، 1386).
نیز باید اشاره شود که در این مقاله:
ــ املاء فرنگیِ نام ایرانپژوهان ژاپنی، براساس املاء کتابشناسیِ ئهاورا است.
ــ برای تمایز نام مردان و زنان، فقط قبل از نام خانمها، از لفظِ «بانو» بهره بُردهام.
ــ حرفِ «ش» در درون دو کَمانک مربوط است به شمارة مجلّة ایرانپژوهی (ر.ک: زیرنویس شمارة6).
8. به عنوان نمونه ر.ک:
آسوکا و پارس (پیشروی فرهنگ ایرانی به شرق، ئه ایچی ایموتو، ترجمة قدرتالله ذاکری، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388).
9. ایرانشناسی در ژاپن (رجبزاده، صص 173 – 169).
10. علاوه بر این، این ترجمة مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
گل صد برگ (گزیدة مانیوءشو: شعرهای قدیم ژاپن، ترجمة یوکو فوجیموتو و هاشم رجبزاده، پاز، 1372).
11. علاوه بر این، این ترجمة مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
لاک پوک زنجره (هایکوی ژاپنی از زبان ژاپنی، ترجمة کیمیه مائدا و ع. پاشایی، یوشیج + مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدّنها، 1381).
12. علاوه بر این، این تألیف مشترک نیز از وی در ایران نشر یافته است:
افسانههای ایرانی به روایت امروز و دیروز (به کوشش شین تاکههارا و سیّد احمد وکیلیان، ثالث، 1381).
13. باید تأکید ورزم که آنچه از ایرانپژوهی ژاپنیها در این مقاله مورد اشاره قرار گرفته، فقط و فقط مربوط به ایرانپژوهان همکارِ نخستین مجلّة این حوزه در سالهای 2012 – 2005 بوده است و نه بیشتر! بیشکّ، بر شمردن نام و تکاپوهای همة ایرانپژوهان ژاپنی در یک مقاله، به هیچ وجه، ممکن نیست و نیازمند مقالههای متعدّد است. در این مقاله، به سبب اختصار، از اشاره به دانشگاه یا پژوهشگاهِ محّل کار این پژوهشگران خودداری شده است. با این همه، آوردن صفتِ «ممتاز» برای برخی از این پژوهشگران، هم ناظر است به عنوان شغلیِ آنان در مقامِ «استاد ممتاز»Professor) Emeritus) در مرکز علمیِ محلّ کار آنان، و هم مربوط است به نظر عمومیِ ایرانپژوهان ژاپنی دربارة آنان.
Iran Kenkyu . (Journal of Iranian Studies)، 8 Vols. , Japan, 2005-2012.
این مقاله در چارجوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله جهان کتاب منتشر می شود.
ویژه نامه فرهنگ ژاپن در انسان شناسی و فرهنگ را در این لینک ببینید:
http://anthropology.ir/node/13618
مرکز مطالعات ژاپن | کامیار عابدی- منبع