مهر ۱۲، ۱۳۹۱

بهار هرج و مرج عربی‌، لیبی‌ در آستانه فروپاشی

بی ثباتی حاکم در لیبی، با شدتی بیشتر از قبل به خارج از مرزهای این کشور سرایت می کند. شورشیان در شمال کشور مالی پایگاه عظیم نظامی وابسته به دولت را اشغال کرده اند. به اعتقاد کارشناسان این برنامه ممکن است ممکن است منجر به احیای شورش های ضد دولتی در مناطق شمالی مالی شود.


به گفته نمایندگان نیروهای ویژه ی مالی، یکی از ویژگی های قابل توجه در شورش اخیر مالی این است که قبایل توارِگ و گروهک محلی القاعده وابسته به القاعده در کشورهای اسلامی مغرب» با یکدیگر متحد شده اند. سابقا، تمام این گروه ها در جنگ میهنی لیبی شرکت داشتند. ضمن اینکه قبایل توارگ طرفدار معمر قزافی بودند و القاعده طرفدار شورشیان. در حال حاضر، این گروه ها مشغول مبارزه با ارتش دولتی مالی هستند. شرایط لیبی چه تاثیرات منفی دیگری می تواند بر کشورهای همسایه بگذارد؟

یوگنی یرمولایف تحلیل گر رادیو صدای روسیه شرایط را اینگونه تفسیر می کند:زنجیره حوادثی که نام بهار عربی را گرفتند باعث تغییرات شدید در خاور نزدیک و آفریقای شمالی شد. در این جریان، حکومت هایی که سال های طولانی دوام آورده بودند، سرنگون شدند. اما همزمان با این حوادث، جریان های نگران کننده ای رخ داد. زنجیره روابطی که دولت های این منطقه را هماهنگ نگه می داشت، ضعیف شده است. بیشتر این کشورها دارای قومیت ها و ادیان مختلف هستند. در برخی از کشورها مثل لیبی، قبایل نقش اصلی را در ساختار جامعه ایفا می کنند و این ساختارها فرا مرزی هستند. این ساختارها همچون سازمان های تروریستی و فرامرزی مثل القاعده در کشورهای اسلامی مغرب هستند. به همین خاطر، عوارض حاصل از وضعیت نامناسب لیبی برای کشورهای همسایه اجتناب ناپذیراست. امروز به غیر از لیبی، کشورهای دیگری هم در مرز انحطاط قرار دارند. این مساله اکنون بحرین را تهدید می کند. عراق به سه بخش قومی – دینی تقسیم شده است. کارشناسان هشدا می دهند که اگر مخالفین بشار اسد در سوریه بتوانند بی ثباتی در کشور را از این حد فراتر ببرند، آنوقت سوریه هم در مرز نابود قرار می گیرد.

اکنون بیشتر از یک سال است که خاور نزدیک، خاور میانه و آفریقای شمالی به این کتری در حال جوش اشاره می کنند. غرب هم در این مدت فقط هیزم در آتش ریخته است. در چنین شرایطی یک سوال مطرح می شود، آیا غرب عواقب بعدی عملیات خود در آفریقای شمالی و نابود شدن دول منطقه را از قبل پیش بینی کرده بود؟ آیا واقعا غرب به دنبال همین ماجرا بود؟ در این خصوص اظهار نظرهای متفاوتی وجود دارد. اما چیزی که از همه نظرات در ذهن ایجاد می شود این است که در جریان «بهار عربی»، غرب برای تغییر رژیم های حکومتی کمک کرده است. رییس جمهور های نظامی و حکومت های نظامی دیگر وجود ندارند. در دستور کار روز نوشته شده است که به جای حکومت های سابق، ساختارهای دولتی آمورف تشکیل شود که رسما به هیچ ایدئولوژی وابسته نباشند و دوستان مطمئن تری برای امریکا و متحدینش باشند».

ویکتور نادین رایفسکی کارشناس رادیو صدای روسیه نقطه نظر خود را اینطور بیان می کند:«تصور بر این است که بهار عربی از تونس آغاز شد. با این حال، رفراندوم سودان برای تقسیم این کشور به دو بخش شمالی و جنوبی که سال گذشته انجام گرفت، می تواند نقطه آغاز باشد. پس از این رفراندوم، موجی از حوادث مهم با عنوان بهار عربی در منطقه درگرفت. اینطور تصور می شود که یک نفر فرمان شروع حوادث را صادر کرد. فروپاشی دولت های این منطقه به نفع غرب و بیش از آن به نفع امریکا است. غرب و امریکا با تعداد زیادی از کشورهای کوچک و نیمه فئودال روبرو بودند. غرب و امریکا می توانند با تسلط خود بر منطقه و کنترل انرژی و کشیدن صندلی از زیر پای دولت ها، نیازهای خود را تامین کنند. اما نباید فراموش کرد که همین حمایت های نظامی از طرف امریکا و ناتو به مخالفین معمر قذافی کمک کرد تا حکومت وی را سرنگون کنند. و حالا، غرب از نگرانی های خود در رابطه با استقلال این کشور صحبت می کند. غرب و دوستانش در کشورهای حاشیه خلیج فارس، شرایط را در سوریه به سمت سناریوی لیبی کشانده اند. با این حال، فعلا پیروزی با ارتش دولت است. با این حال، حال و هوای کلی این کشور مشخص است. همکاری غرب روشن غرب برای تغییر فرمت دادن در نزدیک بزرگ، این منطقه را در آستانه لرزش های جدید، جنگ میهنی و مداخله خارجی قرار می دهد.

درست یک سال پیش هواپیماهای جنگی ارتش فرانسه ، انگلیس و آمریکا عملیات نظامی را در لیبی آغاز کردند. هدف آنها در قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ هفدهم مارس سال 2011 به تصویب رسیده بود. این کار ضمانت ممنوعیت ارسال اسلحه به رژیم معمر قذافی و بستن فضای هوایی برای هواپیماهای جنگی لیبی بود تا علیه ساکنین غیر نظامی مورد استفاده قرار نگیرد. درواقع غرب و برخی از متحدین آنها در کشورهای عربی از این قطع نامه به عنوان بهانه ای برای مداخله نظامی در لیبی و تغییر اجباری رژیم استفاده کردند.

یوگنی ساتانوسکی ، رئیس دانشکده خاور نزدیک می گوید : عملیاتی که ناتو آن را " ظهور اودیسه " نامید به هرج و مرج و در گیری در کشور منجر گردید.

شورش جدایی طلبانه در بنغازی از زمانی که "بهار عربی" در لیبی آغاز گردید ، به صورت منطقی ادامه پیدا کرد. این امر بیانگر آن است که چرا کشورهای عربستان صعودی و قطر عملیات هایی برای سرنگونی قذافی ترتیب دادند. هیچ دموکراسی از نوع معاصر در لیبی در زیر لوای " بهار عربی" بروز نکرده است. مرزهای این کشور از هم گسیخته شده اند. امروز نزاع بین قبایل ازجمله قبایل آفریقایی تا درجه نسل کشی پیش رفته است.

غرب ضمن تقویت و حمایت مبارزه علیه معمر قذافی کمتر ازهمه در خصوص اصلاحات دموکراسی در لیبی اندیشید ، بلکه بیشتر از همه منابع این کشور او را نگران می کرد. سرگی دمیدنکو ، کارشناس دانشکده ارزیابی و آنالیز استراتژیک تاکید می کند : در نهایت کشورهای غربی نتوانستند کنترل اوضاع را دردست گیرند.

انگلیس و فرانسه سعی داشتند نفت لیبی را تحت کنترل خود در آورند.

دولت در دستان فرماندهان نظامی قرار دارد و فعالیت شورای ملی انتقالی نامشخص و مبهم است. تا این زمان حتی مشخص نیست که چه کسانی در ترکیب آن قرار دارند.

چه کسی در واریانت لیبیایی " بهار عربی " پیروز شد؟ الکسی پادتسروب، کارشناس دانشکده شرق شناسی آکادمی علوم روسیه سعی می کند به این پرسش پاسخ گوید.

آن کشورهای پیروز شدند که در بانکهایشان سرمایه های لیبی خوابیده است. آنها تا به امروز حساب ها را به طور کامل مسدود نکرده اند. و همچنین دشمنان قدیمی قذافی در بین کشورهای عربی برده اند برای آنکه سرنگونی رژیم قذافی باعث تقویب تاثیر سیاسی آنها در منطقه گردید.

این کارشناس تاکید می کند که طی سال گذشته در لیبی تولید ناخالص داخلی به شدت کاهش یافته ، بیکاری افزایش داشته و سطح زندگی مردم به طور چشمگیری نزول کرده است. در عین حال اقدامات تلافی جویانه در ارتباط با طرفداران معمر قذافی همچنان ادامه دارد. تمامی تلاش های دستگاه های قضایی بین المللی برای دریافت اطلاعات درستی در خصوص آنچه که در زندانها اتفاق می افتد با شکست مواجه شده است.


منبع: صدای روسیه