شهریور ۲۹، ۱۳۹۱

کاریکاتور محمد در یک نشریه فرانسوی

انتشار کاریکاتور محمد پیامبر اسلام در یک نشریه فرانسوی Charlie Hedbo تنها چند روز پس انتشار فیلم جنجال برانگیز آمریکایی!
در یکی‌ از این کارتون‌ها محمد کاملا لخت نقاشی شده است.

ناشر این مجله استفان شاربونیه


کارتونی از محمد پیامبر مسلمانان. در این کارتون او به شکل فردی علیل بر روی ویلچر دیده میشود که ویلچر حامل وی توسط یک یهودی ارتدوکس به جلو هدایت میشود. این کاریکاتور با داشتن عبارت «Intouchable» در قسمت بالای تصویر تداعی کننده یک فیلم مشهور فرانسوی با همین نام میباشد که سال گذشته در فرانسه پخش شد. در آن فیلم خدمتکاری سیاه پوست از فردی سفید پوست و بسیار ثروتمند که بر اثر تصادف از کار افتاده شده است، نگهداری و پرستاری میکند.




مجله هفتگی «شارلی هبدو» یک مجله فکاهی است که از سال ۱۹۶۹ شروع به کار کرده و هر هفته روزهای چهارشنبه اقدام به انتشار کاریکاتورهای مختلف از موضوع‌های و شخصیت‌های مختلف می‌نماید. بعد از دهه‌ها فعالیت و انتشار کاریکاتور از موضوع‌های مختلف از جمله دینی و مذهبی، برای اولین بار ماه نوامبر سال گذشته به این مجله حمله و دفتر مجله آتش زده شد!! چرا؟ آن زمان در اعتراض به انتشار کاریکاتوری از محمد پیامبر مسلمانان، عده‌ای مسلمان تبدرو اقدام به انفجار و آتش زدن محل دفتر این نشریه کردند! در اولین روز بازگشایی مجدد دفتر پس از آتش سوزی، سردبیر نشریه اقدام به انتشار کاریکاتوری جالب توجه نمود. در تصویر مذکور یکی از کارکنان نشریه در حال «گی کیس» با یک مسلمان افراطی دیده میشد و در قسمت بالای تصویر به کنایه نوشته شده بود: «عشق برتر از نفرت است»!

بعد از گذشت ماهها امروز چهاشنبه ۱۹ سپتامبر، نشریه مذکور مجددا اقدام به انتشار کاریکاتورهای جدیدی از محمد که شارلی هبدو از آن با نام «موحمت» نام میبرد، نموده است. به نظر می‌رسد این اقدام در واکنش به اعتراض‌های خشونت بار هفته اخیر مسلمانان افراطی در چندین کشور جهان به ساخت فیلمی با نام «بی گناهی مسلمانان» انجام میگیرد که در نتیجه آن بیش از ۳۰ تن از جمله سفیر آمریکا در لیبی کشته شدند! کاریکاتورهای جدید که از دفعات قبلی به مراتب بحث برانگیزتر و احتمالا تحریک آمیزتر هستند، محمد پیامبر اسلام را در حال ایفای نقش در یک فیلم پورنو نشان میدهند. در این کاریکاتور موحمت دیده میشود که خطاب به کارگردان فیلم میگوید «به باسن من علاقه داری؟»  در قسمت راست تصویر هم اعتراض یک مسلمان افراطی مسلح به انتشار فیلم مذکور دیده میشود!

در کاریکاتوری دیگر در شماره جدید این نشریه، محمد به شکل فردی علیل دیده میشود که توسط یک یهودی ارتدوکس بر روی ویلچر هل داده میشود. این کاریکاتور با داشتن عبارت «2 Intouchables» در قسمت بالای تصویر تداعی کننده یک فیلم مشهور فرانسوی (لینک به بیرون) با همین نام میباشد که در آن خدمتکاری سیاه پوست از فردی سفید پوست و البته بسیار ثروتمند که پس از تصادف از کار افتاده و ناتوان شده است، پرستاری میکند.

ناشر این مجله آقای استفان شاربونیه میباشد. او به خبرگزاری‌ها گفته است که این کاریکاتورها در صفحه نخست چاپ نشده‌اند و کسی که از کنار گیشه روزنامه فروشی رد میشود آنها را نمی‌بیند. این کاریکاتورها در داخل نشریه قرار دارند و هرکسی که احساس میکند با دیدن این تصاویر ممکن است آزرده خاطر شود میتواند نشریه را خریداری نکند و کاریکاتورها را نبیند!

اما اقدام شاربونیه از این جهت حائز اهمیت و شایسته ستایش است که در مقابل فشارهای افراطیون مذهبی کوتاه نیامده است و از خطرات احتمالی که او و نشریه‌اش را تهدید میکند واهمه‌ای به خود راه نداده است و همانطور که درباره همه موضوع‌های دیگر کاریکاتور چاپ میکند، درباره اسلام و محمد هم همین کار را کرده و استثنایی قائل نشده است. شایان ذکر است که تنها چند ساعت پس از انتشار این کاریکاتورها، سایت این نشریه هک شده است!

واقعیت این است که در قرن بیست و یکم دیگر هیچ چیزی مقدس نیست و در جوامع متمدن خشونت جایی ندارد. این تنها قانون است که حرف اول و آخر را میزند و قانون هم از آزادی بیان و آزادی مطبوعات حمایت کامل میکند. همانطور که نخست وزیر فرانسه هم به درستی اشاره کرده است، اگر مسلمانان احساس میکنند که کاری غیر قانونی صورت گرفته است، میتوانند به دادگاه شکایت کنند و کار را به شکل متمدنانه پیش ببرند وگرنه چماق به دست گرفتن و به خیابانها ریختن و آتش زدن دفاتر و یا کشتن مخالفان و منتقدان اسلام عملی مذبوحانه است و با معیارهای انسان نوین ناسازگار! چنین کارهایی تنها موجب وهن بیشتر مسلمانان و اسلام شده و نتیجه عکس برای آنها به همراه خواهد داشت. مسلمانانی که به کشورهای پیشرفته مثل فرانسه مهاجرت کرده‌اند باید خود را با معیارهای متمدنانه حاکم بر این کشورها وفق بدهند و قانون را مبنای کار و عمل خود قرار دهند، یا اینکه کشور را ترک بگویند و به پاکستان، مصر یا جاهای دیگر که از آنجا آمده‌اند، برگردند!







منبع:
گاه نوشته‌های آلفرد