ابو عبدالله جعفر صادق می گو ید:
هنگامی كه علی نماز ظهر را خواند متوجه جمجمه ای شد و با آن صحبت نمود …با جمجمه ای مشغول شد تا خورشید غروب نمود پس با سه زبان انجیل با آن صحبت كرد تاعرب سخن آن را نفهمند .
علی برای اینکه نماز عصر وی قضا نشود به خورشید دستور داد غروب نکند اما خورشید گفت : برنمی گردم ومن رهایی یافتم، حضرت علی نزد خداوند دعا كرد خداوند هفتاد هزار زنجیر آهنی به سوی خورشید فرستاد، فرشتگان، زنجیر هارا به گردن خورشید انداختند آنرا بر چهرهاش كشیدند تا اینكه سفید و پاك برگشت!!
(بحار الانوار . جلد ۴۱ . صفحه ۱۶۶)