سرپاس مختاری و پزشک احمدی، متهم به قتل مخالفان نظام شاهی در زمان رضا شاه میباشند و احمد کسروی وکیل تسخیری این دو میگردد تا از آنها در دادگاهی که به همین منظور تشکیل شده، دفاع نماید. کسروی در باره اینکه چرا وکالت این دو را قبول کرده مینویسد:
" در این دو روزه که نامهای وکلای مختاری و همراهانش در روزنامهها نوشته شده، چون نام من نیز در میان آنها هست، کسانی ایراد گرفتهاند که چرا آن وکالت را پذیرفتهام و این دلایلی است که ایراد گیران از موضوع آگاه نمیباشند. این است که در اینجا آنرا مینویسم:
نخست، باید دانست که من وکیل فرشچی نامی هستم که خود یک مرد بیچیز و بینواست که برای خرج روزانهٔ خود نیازمند و مستمند است و از این وکالت یک شاهی پول بمن نخواهد رسید.
دوم، این وکالت را دادگاه در نظر گرفته و قانوناً یک وکیل ناگزیر است که بپذیرد.
سوم، اساساً پذیرفتن وکالت یک متهمی، ایراد به یک وکیل نمیتواند بود، زیرا یک متهم هر که باشد و اتهامش هر چه باشد باز از روی قانون باید وکیل داشته باشد و این وکیل در واقع برای کمک بدادگاه است، برای آن است که دیدبانی به محاکمه نماید و اگر در یکجا غفلتی رخ داده یاد آوری نماید و بفرض آنکه گناه متهم مسلم است و دیگر جای دفاعی نیست، بکوشد و نگذارد بیش از اندازه گناه منظور گردد.
برای این است که در همهٔ کشورها، برای هر متهمی که باشد وکیلی میان میکنند. انمردی که در چند سال پیش رئیس جمهور فرانسه را کشت و طپانچه بدست گرفتار شد، و خود نیز منکر قضیه نبود، باز وکیلی میان کردند و بایستی کنند.
کسانی که آن ایرادها را میگیرند از اینها آگاه نیستند، ( منظور آخوندها هستند که اصرار دارند بدون دادگاه و محاکمه تیر را در مغز هر که از او خوششان نمیاید خالی کنند و از عدالت و قانون و حتی از حکم خدا هم غافلند و ناگاه).
گذشته از اینها محاکمه مختاری و همدستانش ارتباط نزدیک بسیاست و تاریخ ایران دارد و من خشنود گردیدم که دادگاه مرا به وکالت فرشچی در نظر گرفته، زیرا خود میخواستم که در این محاکمه دخالت داشته و بتوانم بکارهایی موفق گردم."
احمد کسروی، دفاعیات
احمد احمدی مشهور به «پزشک احمدی» فرزند محمدعلی در سال 1266 هجري در شهر تبريز ديده به جهان گشود . در سنين نوجواني به كار فروش دارو سرگرم بود. در 1307 به تهران آمد و در بيمارستان سپه به كار پرستاري سرگرم شد. در 1310راهي مشهد شد و در شمال اين شهر دواخانه كوچكي داير كرد و كار داروفروشي را از سر گرفت . تجربه اين كار وي را با انواع داروها و خواص آنها آشنا كرد به طوري كه با همين تجربه در اينجا و آنجا به كار مداواي بيماران نيز مي پرداخت . احمدي اندك زماني بعد به تهران آمد و در يكي از ادارات دولتي مشغول كار شد . به غير از رئيس اين اداره كه وي را به درستي مي شناخت سايرين وي را به عنوان «طبيب» مي شناختند و از هويت و سوابق وي اطلاعي نداشتند . احمدي با همين روابط توانست چندي بعد به شهرباني منتقل شود و در درمانگاه زندان قصر به كار مشغول گردد .
كار مداوم و نوع خاص روابط احمدي با رئيس و مرئوس ، وي را رفته رفته به شكل و هيات نهائيش نزديك تر كرد و او را مورد اعتماد رئيس شهرباني ( سرپاس مختاری ) ساخت .
" در این دو روزه که نامهای وکلای مختاری و همراهانش در روزنامهها نوشته شده، چون نام من نیز در میان آنها هست، کسانی ایراد گرفتهاند که چرا آن وکالت را پذیرفتهام و این دلایلی است که ایراد گیران از موضوع آگاه نمیباشند. این است که در اینجا آنرا مینویسم:
نخست، باید دانست که من وکیل فرشچی نامی هستم که خود یک مرد بیچیز و بینواست که برای خرج روزانهٔ خود نیازمند و مستمند است و از این وکالت یک شاهی پول بمن نخواهد رسید.
دوم، این وکالت را دادگاه در نظر گرفته و قانوناً یک وکیل ناگزیر است که بپذیرد.
سوم، اساساً پذیرفتن وکالت یک متهمی، ایراد به یک وکیل نمیتواند بود، زیرا یک متهم هر که باشد و اتهامش هر چه باشد باز از روی قانون باید وکیل داشته باشد و این وکیل در واقع برای کمک بدادگاه است، برای آن است که دیدبانی به محاکمه نماید و اگر در یکجا غفلتی رخ داده یاد آوری نماید و بفرض آنکه گناه متهم مسلم است و دیگر جای دفاعی نیست، بکوشد و نگذارد بیش از اندازه گناه منظور گردد.
برای این است که در همهٔ کشورها، برای هر متهمی که باشد وکیلی میان میکنند. انمردی که در چند سال پیش رئیس جمهور فرانسه را کشت و طپانچه بدست گرفتار شد، و خود نیز منکر قضیه نبود، باز وکیلی میان کردند و بایستی کنند.
کسانی که آن ایرادها را میگیرند از اینها آگاه نیستند، ( منظور آخوندها هستند که اصرار دارند بدون دادگاه و محاکمه تیر را در مغز هر که از او خوششان نمیاید خالی کنند و از عدالت و قانون و حتی از حکم خدا هم غافلند و ناگاه).
گذشته از اینها محاکمه مختاری و همدستانش ارتباط نزدیک بسیاست و تاریخ ایران دارد و من خشنود گردیدم که دادگاه مرا به وکالت فرشچی در نظر گرفته، زیرا خود میخواستم که در این محاکمه دخالت داشته و بتوانم بکارهایی موفق گردم."
احمد کسروی، دفاعیات
احمد احمدی مشهور به پزشک احمدی
احمد احمدی مشهور به «پزشک احمدی» فرزند محمدعلی در سال 1266 هجري در شهر تبريز ديده به جهان گشود . در سنين نوجواني به كار فروش دارو سرگرم بود. در 1307 به تهران آمد و در بيمارستان سپه به كار پرستاري سرگرم شد. در 1310راهي مشهد شد و در شمال اين شهر دواخانه كوچكي داير كرد و كار داروفروشي را از سر گرفت . تجربه اين كار وي را با انواع داروها و خواص آنها آشنا كرد به طوري كه با همين تجربه در اينجا و آنجا به كار مداواي بيماران نيز مي پرداخت . احمدي اندك زماني بعد به تهران آمد و در يكي از ادارات دولتي مشغول كار شد . به غير از رئيس اين اداره كه وي را به درستي مي شناخت سايرين وي را به عنوان «طبيب» مي شناختند و از هويت و سوابق وي اطلاعي نداشتند . احمدي با همين روابط توانست چندي بعد به شهرباني منتقل شود و در درمانگاه زندان قصر به كار مشغول گردد .
كار مداوم و نوع خاص روابط احمدي با رئيس و مرئوس ، وي را رفته رفته به شكل و هيات نهائيش نزديك تر كرد و او را مورد اعتماد رئيس شهرباني ( سرپاس مختاری ) ساخت .