دوستی از من پرسیدند که چرا مقالهای در جواب افراد و جریاناتی که به تازگی به طور سیستماتیک و برنامه ریزی شده به شاهزاده رضا پهلوی این یادگار عزیز و ارزشمند دوران شکوفایی و افتخار ایران زمین، میتازند، نمینویسی.
در جواب این دوست نازنین باید بگویم که من به دو علت این کار رو نمیکنم،
یک: بر خلاف کسانی که با کهولت سنّ، تجربه زندگی، و دانشی کم و بیش، هنوز به این واقعیت پی نبردند که دشمن آنان همدیگر نیستند بلکه دشمن در حاشیه شاد و خندان نشسته و نظارگر آنهاست، تلاش میکنم تا تمامی انرژی و وقتم در جهت آشکار کردن، توطئهها و پلیدیهای دشمنان قسم خوردهٔ ایران که مثل زالو به ایران و دیوارهٔ مرزهای ایران چسبیده اند، و به گونهای رفتار میکنند که گویی ایران و ایرانی خاری است که در مردم چشمشان نشسته و تا این خار را از چشم نکنند، از دردِ جان سوز مغزی، رهایی نمیابند، یعنی آخوند جانی با همدستی همسایگان خرد باختهای چون، ترکیه، عربستان و اعراب و ارباب آنها انگلیس و فرانسه و اسرائیل و و و صرف شود.
و نه نوکرانی که با چند دلاری میتوان آنان را خرید و به رقص درآورد تا جایی که حتی برایت در جلو دوربین و چشم عالمیان، صدای قوو قولی قوو قوو از خودشان دراورند.
و خریداری شده اند تا به خاطر آن مقدار ناچیزی که دریافت میکنند، مملکت را بفروشند، تاریخ را تحریف کنند، فرهنگ و هویت ایرانی را از بین ببرند، و از این رهگذر و در نهایت به خویش و به آینده کودکان خویش ظلم کرده و از آنان بی وطنان، آوارگان و مردمی بی هویّت بسازند، با این خیال که ما دیگر در جامعه غربی ذوب شدهایم، ایران را میخواهیم چه کنیم، بگذار اکنون که پولی رسیده با آن لذت دنیا و مافیا را ببریم. این گونه افراد از ماهیت انسانی خارجند و با غیر انسان نیز، حرف و گفتگو بی اثر، بی فایده و نابخرادانه است.
دوم: همیشه اعتقاد داشتهام که مردم ایران داناتر از آنی هستند که تصور میشوند، یعنی احتیاجی نیست به مردم مردابی را نشان بدهید و بگویید مردم نگاه کنید این مرداب است، بوی تعفن میدهد، در آن هزاران باکتری و میکروب موذی خانه دارد، و باعث مریضی شما میشود، از آن بپرهیزید و تن به آن ندهید،
یعنی لازم نیست به مردم بگویی: کسی که بر اساس اسناد و مدارکی که سفارت انگلیس در اختیارش گذاشته است و با ترجمه این مدارک، تاریخ معاصر ایران را مینویسد، و آنچه که انگلیسها به خوردش داده اند به جای تاریخ به مردم ایران عرضه میکند، و خود را تاریخ دان مینامد، کلاشی بیش نیست، همین که اولین اصل تاریخ نویسی یعنی بیطرفی و طبری جستن از هر گونه خط و مش سیاسی را رعایت نکرد، و در مقابل یک دورهای از تاریخ معاصر ایران، جبههای تا به این حد ابلهانه گرفت، زحمت تو را کم کرده، و مردم خودشان متوجه خواهند شد که حقّه بازی بیش نیست و به ریش خودش و پدرش که زنش را خمینی به او حلال کرده و ادعا یش خواهند خندید.
و یا نیازی نیست به مردم بگویی: کسی که از فردوسی میگوید، از بزرگان ایران تعریف و تمجید میکند، کسی که با بازگو کردن مطالبی از گذشته ایران و تمجید آنها ، اعتماد مردم را جلب میکند، تا بتواند در لابلای حرفهایش، دروغی به نفع دشمنان ایران به خورد مردم بدهد، نوکری عقده ایست که حتی بر سر خویش کلاه میگذارد و آنقدر ضعیف و بی مایه است که حتی جرات و توان نشان دادن واقعیت ظاهر خویش را ندارد، و این موجود با این ضعف بزرگ نمیتواند مصلح یک اجتماع باشد، یعنی نیازی نیست اینها را به مردم بگویی، همین که او دهان باز کرد و عدهای انسان بیگناه را که با تیر دشمنان ایران و با بدنی سوراخ سوراخ در گور خفتهاند، به باد تمسخر گرفت، و با اجساد آنان بازی کرد، و به این ترتیب، تیرباران و کشتن آنها را نه تنها تأیید، بلکه لازم الاجرأ، نشان داد و بر روی جنایت جمهوری جانیان صحه گذاشت... در واقع خودش را لو داده و معرفی کرده، و مردم با نفرت به او و گفتههایش و اعمالش خواهند نگریست.
به قول بزرگی شاید بتوان مردم را تا مدتی گول زد ولی یقین بدان که نمیشود برای همیشه فریب داد.
و شاهد "آگاه بودن" مردم هم همین واقعیت موجود در اجتماع ایرانیها است که مردم به آن دسته از کسانی که در لباس ایرانی و با ادعای دلسوزی برای ایران و ایرانی، خودشان را در صف مبارزهٔ مردم بر علیه جمهوری فاشیست اسلامی جا دادهاند،
ولی با رفتارشان که همانا به هم پرداختن، به هم فحاشی کردن، به هم انگ زدن است..... این واقعیت را به نمایش گذاشته اند که نه دارای اصالت انسانی هستند و نه هویتی ایرانی ...... پشت کرده و هر چه اینها سر به دیوار میکوبند که مردم بیایید با ما متحد شوید، مردم کوچکترین اعتنائی نمیکنند و این ابلهان واخورده به جای فهمیدن این واقعیت، گاهی مردم را به بی عرضگی و نادانی متهم کرده و گاهی به جون یکدیگر میافتند. و آنقدر جاهلند که این را نفهمیدند که با اعمال حماقت بارشان، این سئوال را در برابر قوهٔ قضاوت مردم قرار داده اند که جماعتی که توانایی ایجاد اتحاد و مدیریت در بین خودشان که تعدادشان از انگشتهای دست فراتر نمیرود را ندارند چگونه ادعای گرداندن مملکتی را میکنند؟
شکر خدای توانا را که دشمنان ایران را از بین ابلهترین مردم قرار داده است.