بر بالشی که از مرگ پرندگان پر شده نمیتوان خواب پرواز دید
ای روز برآ که ذره ها رقص کنند
آنکس که از او چرخ و هوا رقص کنند
جانها ز خوشی بی سر و پا رقص کنند
در گوش تو گویم که کجا رقص کنند
هر ذره که در هوا یا در هامونست
نیکو نگرش که همچو ما مفتونست
هر ذره اگر خوشست اگر محزونست
سرگشته خورشید خوش بیچونست.