با نگاهی حتی اجمالی به تحولات منطقه، به دو واقعیت تلخ میرسیم. یکی وقوع جنگ سرد دیگری که اکنون در دنیا به راه افتاده، و طبق معمول مغزهای متفکر کناری نشستهاند و عدهای ابله دلقک نوکر صفت، مثل اردغان و ملک عبدالله از طرفی و بشار اسد و جمهوری اسلامی از طرف دیگر، مهرههای این آقایان هستند و قرار است به قیمت به خون و آتش کشیده شدن منطقه، و کشته شدن میلیونها انسان بیگناه، آتش جاهطلبی و خصومت این آقایان که در برخوردهای نهانی با یکدیگر شعله ور شده است، را فرو بنشانند.
و دوم اینکه، بالاخره جنگ بین شیعه و سنی در منطقه به راه افتاد. جنگی که از هر طرف کشته شود به سود غربی هاست.
البته ترکیه به جز مذهب به اهداف دیگری نیز میاندیشد. ترکیه با تقویت نیروهای القاعده که به عنوان ارتش آزادی بخش سوریه، در این کشور به عملیات تروریستی میپردازند، سعی در برکناری بشار اسد دارد تا در مدتی که در سوریه خلأ قدرت مرکزی ایجاد میشود، کردستان این کشور را از آن جدا کرده و به خاک خویش بیفزاید.
حساب گری ترکیه به همین جا ختم نمیشود. جبهه ترکیه با پخش اخبار مصنوعی، مثل آتش زدن پرچم ایران به وسیله افغان ها، یا سوری ها، و اخبار کذب و ساختگی در رابطه با ایران و جهان، سعی در ایجاد نفرت و دشمنی هر چه بیشتر، بین ایران و کشورهای همسایه و دنیا دارند، همچنین با ایجاد جّو هرج و مرج و سردرگم کردن جمهوری اسلامی، از طریق ایجاد مشکلات اقتصادی به وسیلهٔ پان ترکهایی که در اقتصاد ایران رخنه کردهاند و همچنین تحریک اقوام ایرانی که همجواری مسالمت آمیز هزاران سالهای را دارند ، آب را بیش از پیش گل آلود کنند.
بنا بر محاسبات سطحی ترک ها بعد از سقوط رژیم بشار اسد، همین اتفاقات نیز برای ایران خواهد افتاد و باز ترکیه با استقرار ارتشش در مرز ایران، و بعد از برکناری جمهوری اسلامی و با استفاده از جو هرج و مرج حاکم بر ایران، میتواند کردستان و آذربایجان را از ایران جدا سازد و به خاک خویش بیفزاید. این لالائیهایی که انگلیس و اسرائیل برای ترکیه خوانده و ترکیه را به دیدن خوابهای طلایی کشانده اند، باعث شده که اردغان بازی خورده، همه چیز را تمام شده بداند و فقط هدف را ببیند، و برای رسیدن و دست یابی و ایجاد امپراتوری عثمانی، خرد را به تاریک خانه حماقت بسپارد.
اردغان نمیداند که غرب دنبال ایجاد و تاسیس کشور جدیدی به نام کردستان است، چرا که این منطقه برای غربیها، بسیار پر سود و مهم است و چون کشوری که ایجاد میشود، سالها طول میکشد که واقعا یک کشور گردد و صاحب دلسوزی پیدا کند، آنها وقت لازم را بدون دغدغه و نگرانی خواهند داشت تا استفادهها و یا سواستفادههای خود را از این منطقه بکنند و بعد هم آنرا مانند پاکستان، در فقر و فلاکت و جهالت، به امان خدا رها کرده و دنبال اهداف جدیدی بروند.
اردغان نمیداند که غرب او و ترکیه را به عنوان یک تخته پرش و یا همان خرک خودمان میبیند و نه چیزی بیشتر و او با این حماقت و جاهطلبیهای بچگانه و احمقانه، هم کشورش را به نابودی میکشاند، هم کردستان را از دست میدهد و هم به ریشش خواهند خندید.
ترکیه دست به قمار خطرناکی زده است و عقل سلیم میگوید که احتمال باخت در این قمار بیش از برد آن است، که در این صورت ترکیه تاوان این باخت را بسیار سنگین پرداخت خواهد کرد.