عجب روز سخت و پر کاری بود امروز، تمام روز مشغول تبدیل اکسیژن به دی اکسید کربن بودم.
من سایهای از خستگی یك انسانم
پر ابهام
پر تردید
پر اكسیر نبایدها، بایدها
رنگ من
رنگ دلمردگی روح زمین
و چشمانم ته گودال تحیر چال است
ریشههایم در افیونی است
كه نامش شاید
تنبلی
بیخیالی
یا مرضی روحی است
قدم از دیوار گلی کوچه باغی كه به باران عادت دارد كوتاه تر است
و دلم در ته تابوت زمان
می پوسد.
شعر "رنگ من" از عباس جعفری
من سایهای از خستگی یك انسانم
پر ابهام
پر تردید
پر اكسیر نبایدها، بایدها
رنگ من
رنگ دلمردگی روح زمین
و چشمانم ته گودال تحیر چال است
ریشههایم در افیونی است
كه نامش شاید
تنبلی
بیخیالی
یا مرضی روحی است
قدم از دیوار گلی کوچه باغی كه به باران عادت دارد كوتاه تر است
و دلم در ته تابوت زمان
می پوسد.
شعر "رنگ من" از عباس جعفری