اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

ای بی‌خبر از سوخته و سوختنی .... عشق آمدنی بود نه آموختنی . سنائی .


تو به یک خاری گریزانی ز عشق
تو بجز نامی چه میدانی ز عشق
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دست
عشق چون وافی است وافی میخرد( وافی = باوفا. صادق )
در حریف بیوفا می ننگرد.
مولوی .