به ساعت نگاه می كنم
حدود سه نصفه شب است
چشم می بندم تا مبادا چشمانت را از ياد برده باشم
و طبق عادت كنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
وسايه های كشدار شبگردانه خميده
و خاكستری گسترده بر حاشيه ها
و صدای هيجان انگيز چند سگ
.....
معمای سبز رودخانه از دور
برايم حل نشده است
.....
و خوب می دانم
سالهاست كه مرده ام
گوشهای از شعراز شوق به هوا - حسین پناهی
حدود سه نصفه شب است
چشم می بندم تا مبادا چشمانت را از ياد برده باشم
و طبق عادت كنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
وسايه های كشدار شبگردانه خميده
و خاكستری گسترده بر حاشيه ها
و صدای هيجان انگيز چند سگ
.....
معمای سبز رودخانه از دور
برايم حل نشده است
.....
و خوب می دانم
سالهاست كه مرده ام
گوشهای از شعراز شوق به هوا - حسین پناهی