اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۱

عاشقانه

غلام:
همیشه می‌خواستم عشق بورزم
اما وقت نداشتم
الفبایی نداشتم تا نامه‌ای بنویسم
تلفنی نبود تا در آن زمزمه کنم
به هرحال،
شگفت‌ترین قسمت ماجرا اینجاست
بچه‌ها به دنیا می‌آیند
پسران، غلام غلامان
دختران، ماشین‌های مولد بردگان
اگرچه می‌خواهم عشق بورزم
اگرچه می‌خواهم عشقم را نجوا کنم
بدون کلمه
چشم در چشم.
حیات چه ساده آغاز می‌شود.
کنیز:
ماشین‌ها را من می‌سازم
همیشه
شکمم متورم است
وقتی که ماه کامل است
باردار ماشینی‌ام
که اگر پسر باشد، غلام غلامان است
و اگر دختر، مولد کوچک بردگان خواهد بود
کره‌اسبی نوزاد
می‌ایستد و یورت می‌رود
نوزاده‌ی آدمی اما
مدام دلواپس است
سیصد روز پیش از آن‌که راه برود
سه هزار روز پیش از آن‌که ماشین شود
شش هزار روز پیش از آن‌که برده باشد
عشق؟
وقت‌گبر است
ولی شکمم چه زود بالا می‌آید.
هم‌سرایان:
برده را
به گریه و خنده نیازی نیست
کار و کار
اندکی خواب و
حسادتی به پرندگان چارپایان حشرات
بازی و بازی
خوابی عمیق
عشقی عمیق
و هنوز ماشینی خلق نشده‌است
و هنوز آن‌ها آبستن ماشینی نیستند.
مویه:
حتی برده‌ها هم پیر می‌شوند
به دور و برت نگاه کن
جهان پر است از برده‌های پیر
گلف بازی می‌کنند و تنه می‌زنند و شنا می‌کنند
نومیدانه زیر گلاه‌گیسشان می‌دوند
میزان کلسترول، اندازه‌ی قند خون
حتی لحظات مخموریشان بر نمودارها ترسیم می‌شود
شکم‌هاشان چنان زنان آبستن، آماس کرده و
چیزی در سرهاشان نمی‌جنبد
کامپیوترها آن‌ها را هدایت می‌کنند و
کارخانه‌هایشان از روبات‌ها پر است
بی‌خستگی شغل‌های تازه می‌سازند و
آموزش‌های حرفه‌ای و آغاز حرفه‌ی بردگی
از تماشای دندان‌های مصنوعی سر باز می‌زنیم
می‌بوسیم و عشق می‌ورزیم
و نمی‌دانیم چقدر زنده‌ایم
نمی‌دانیم تا کی زنده‌ایم
آری،
راست گفته‌اند
طبیعت، تقلید از هنر را وانهاده است.

عاشقانه - تامورا ریوایچی، شاعر بزرگ معاصر ژاپنی






تامورا ریوایچی، شاعر بزرگ معاصر ژاپنی در سال ۱۹۲۳ به دنيا آمد. در خانواده‌ای سنتی پرورش يافت. در سال ۱۹۴۱ به دانشکده‌ی ادبيات دانشگاه می‌جی وارد شد. در سال ۱۹۴۳ وارد ارتش شد. طی جنگ جهانی دوم بسياری از دوستانش کشته‌شدند. شعر او بر شعر مدرن ژاپن تاثير فروان داشته‌است. ريوای‌چی از مهمترين شاعران پس از جنگ ژاپن محسوب می‌شود.