هر چند برای من رفتار دو گانه غربیها و بخصوص آمریکاییها تازگی ندارد و عجیب هم نیست، ولی اعتقاد دارم این بار دیگه خیلی احمقانه آشکار و واضح سیاست خودشان را در رابطه با آتش افروزی در خاور میانه به نمایش گذاشتند، و تصمیمشان را برای نگاه داشتن جو متشنج در خاور میانه به روشنی روز نشان دادند.
سالها بود که غربیها به ظاهر نشان میدادند که برای حل و فصل مشکلات با جمهوری روضه خوانهای اشغالگر ایران به مذاکره و راههای دیپلماتیک اعتقاد دارند. و با این ترفند خاک در چشم ناباوران می پاچیدند و آنهایی را که سرشان در زیر برف حماقت منجمد شده و به هیچ وجهی حاضر نیستند به این انجماد خاتمه بدهند، راضی نگاه میداشتند،
ولی درست زمانی که جمهوری جاهلان، بالاخره به این امر رضایت داد، ابتدا یک عرب بی سر و پای بازی خورده را جلو انداخته و سپس در پشت سرش لشگر پیاده کرده و به آخوندها دندان نشان میدهند.
و این پیام را میرسانند که برای ما درست کردن دردِ سر برای ایران مثل آب خوردن میماند و فقط کافی است از یک همسایه احمق دیگر بخواهیم جان خودش را برای ما فدا کند، تا ایران دوباره سالها درگیرِ ادب کردن این همسایه ابله باشد.
این همسایههای احمقِ نوکر صفت ما که ابلهانه فکر میکنند غربیها دوست آنها هستند، ندیدند غربیها با شاه ایران که ۳۷ سال دوست آنها بود چه کردند؟ ندیدند با صدام حسین که شاگرد خودشان بود و ۸ سال برای شکوفایی کارخانههای اسلحه سازیشان بهترین جوانهای ایران و عراق را به کشتن داد، تا آنها بهتر بخورند و بهتر لذت ببرند، چه کردند؟ ندیدند با قذافی که چهار زانو در برابرشان به خاک افتاد، و هر چه گفتند به دیده منّت پذیرفت، چه کردند؟ ندیدند با ژاپن که بی آزارترین کشور دنیاست و حتی بمباران اتمی این کشور به دست آمریکا را تائید میکند و این کار را نه تنها یکی از عوامل صلح بلکه برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم حتی ضروری میداند، چه کردند؟ این احمقها فکر میکنند، تافته جدا بافته هستند و غربیها عاشق چشمون تنگ و ابروهای پاچه بزیشان هستند که تا حد ویرانی و به خاک و خون کشیدن منطقه حاضر به نوکری و جان فشانی برای آنها میباشند؟
مردم میگن، ایجاد این جو تشنج آن هم درست قبل از مذاکرات بغداد، به ظاهر چند هدف را دنبال میکند، یا اینکه روضه خوانهای جمهوری، جا بزنند و با یک راه پیمایی با شرکت اراذل و اوباش و وابستگان خاله خان باجیشان، یک نمایش مسخره دیگر بر پا کنند و مذاکره بی مذاکره، و بگیر و ببند همچنان ادامه یابد تا ز هر سؤ که شود کشته به سود غربیها باشد.
یا هدف از این کار، این است که آخوندها در مذاکره، با سری افتاده در پایین میز نشسته و از جبهه ضعیف وارد شده و غربیها سوار بر کار باشند.
و یا طبق معمولِ سنوات و سناریوهای گذشته، این هم نمایش دیگریست و در آن بازیگران آخوندها هستند و کارگردان نمایش، غربی ها، درست بمانند آنچه که همیشه رخ داده و رخ میدهد.
سالها بود که غربیها به ظاهر نشان میدادند که برای حل و فصل مشکلات با جمهوری روضه خوانهای اشغالگر ایران به مذاکره و راههای دیپلماتیک اعتقاد دارند. و با این ترفند خاک در چشم ناباوران می پاچیدند و آنهایی را که سرشان در زیر برف حماقت منجمد شده و به هیچ وجهی حاضر نیستند به این انجماد خاتمه بدهند، راضی نگاه میداشتند،
ولی درست زمانی که جمهوری جاهلان، بالاخره به این امر رضایت داد، ابتدا یک عرب بی سر و پای بازی خورده را جلو انداخته و سپس در پشت سرش لشگر پیاده کرده و به آخوندها دندان نشان میدهند.
و این پیام را میرسانند که برای ما درست کردن دردِ سر برای ایران مثل آب خوردن میماند و فقط کافی است از یک همسایه احمق دیگر بخواهیم جان خودش را برای ما فدا کند، تا ایران دوباره سالها درگیرِ ادب کردن این همسایه ابله باشد.
این همسایههای احمقِ نوکر صفت ما که ابلهانه فکر میکنند غربیها دوست آنها هستند، ندیدند غربیها با شاه ایران که ۳۷ سال دوست آنها بود چه کردند؟ ندیدند با صدام حسین که شاگرد خودشان بود و ۸ سال برای شکوفایی کارخانههای اسلحه سازیشان بهترین جوانهای ایران و عراق را به کشتن داد، تا آنها بهتر بخورند و بهتر لذت ببرند، چه کردند؟ ندیدند با قذافی که چهار زانو در برابرشان به خاک افتاد، و هر چه گفتند به دیده منّت پذیرفت، چه کردند؟ ندیدند با ژاپن که بی آزارترین کشور دنیاست و حتی بمباران اتمی این کشور به دست آمریکا را تائید میکند و این کار را نه تنها یکی از عوامل صلح بلکه برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم حتی ضروری میداند، چه کردند؟ این احمقها فکر میکنند، تافته جدا بافته هستند و غربیها عاشق چشمون تنگ و ابروهای پاچه بزیشان هستند که تا حد ویرانی و به خاک و خون کشیدن منطقه حاضر به نوکری و جان فشانی برای آنها میباشند؟
مردم میگن، ایجاد این جو تشنج آن هم درست قبل از مذاکرات بغداد، به ظاهر چند هدف را دنبال میکند، یا اینکه روضه خوانهای جمهوری، جا بزنند و با یک راه پیمایی با شرکت اراذل و اوباش و وابستگان خاله خان باجیشان، یک نمایش مسخره دیگر بر پا کنند و مذاکره بی مذاکره، و بگیر و ببند همچنان ادامه یابد تا ز هر سؤ که شود کشته به سود غربیها باشد.
یا هدف از این کار، این است که آخوندها در مذاکره، با سری افتاده در پایین میز نشسته و از جبهه ضعیف وارد شده و غربیها سوار بر کار باشند.
و یا طبق معمولِ سنوات و سناریوهای گذشته، این هم نمایش دیگریست و در آن بازیگران آخوندها هستند و کارگردان نمایش، غربی ها، درست بمانند آنچه که همیشه رخ داده و رخ میدهد.