شاید که سکه در چمن گم شود
شراب، سرکه
میوههای وحشی زیتون،
شاید سنبل و سیب ناپدید شوند
و بادی کافر
نور شمع را فروبنشاند
آینهها را خموش کند
و شاید گندم دیگر جوانه نزدند
جوانهها نرویند
و ماهی در آب زلال شنا نکند.
هم او، گناه هفتم نوروز است
بی چشمهایش
زمین یتیم است و
نمیداند تولد دوبارهی کشتزارها را
حضور سرزدهی گلها را در آغوشاش
و تنفس جاودانهاش را.
كلارا خانس
شراب، سرکه
میوههای وحشی زیتون،
شاید سنبل و سیب ناپدید شوند
و بادی کافر
نور شمع را فروبنشاند
آینهها را خموش کند
و شاید گندم دیگر جوانه نزدند
جوانهها نرویند
و ماهی در آب زلال شنا نکند.
هم او، گناه هفتم نوروز است
بی چشمهایش
زمین یتیم است و
نمیداند تولد دوبارهی کشتزارها را
حضور سرزدهی گلها را در آغوشاش
و تنفس جاودانهاش را.
كلارا خانس
دور از دیار خرّم آزادی... ارزنده نیست ملک سلیمانی
خانم كلارا خانس در ششم نوامبر ۱۹۴۰ در بارسلون اسپانیا زاده شد. در دانشگاه بارسلون ادبیات و تاریخ آموخت و به سال ۱۹۷۰ در دانشگاه پامپلونا در هنر مرتبهى اجتهاد یافت. مطالعاتاش را در آكسفورد و كمبریج (انگلستان) و تور و گرهنوبل (فرانسه) و پروجا (ایتالیا) پى گرفت. در ۱۹۷۲ با زندهگىنامهى فدریكو پومپوى موسیقیدان كه دو سال پیش از آن نوشته بود جایزهى شهر بارسلونا را به نصیب برد. از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ در پاریس همچنان كه مشغول فراگرفتن زبان چك بود در مقولهى ادبیات تطبیقى رسالهیى در باب سیرلوت شاعر اسپانیایى و سوررآلیسم نوشت. در ۱۹۷۸ اشعار ولادیمیر هولان شاعر چك را به اسپانیایى ترجمه كرد. در ۱۹۸۳ با مجموعهى اشعار خود «زیستن» بار دیگر به جایزهى شهر بارسلونا دست یافت. وى تا این زمان در سراسر اسپانیا به ایراد سخنرانى و برگزارى ِ جلسات شعرخوانى پرداخته بود. از ۱۹۸۴ در فستیوالهاى بینالمللى ِ شعر شهرهاى لىیژ (بلژیك)، روتردام (هلند)، استروگا و سارایهوو (یوگسلاوى)، میلان (ایتالیا)، پاریس، اسیلح (مراكش)، صنعا (یمن) شعرخوانى كرده بود. شعرهاى كلارا خانس به انگلیسى و فرانسه و ایتالیایى و چك و مجار و یونانى و صرب و كروات و مقدونى و عربى ترجمه شده است.
به نقل از همچون کوچهای بیانتها، احمد شاملو، انتشارات نگاه
خانم كلارا خانس در ششم نوامبر ۱۹۴۰ در بارسلون اسپانیا زاده شد. در دانشگاه بارسلون ادبیات و تاریخ آموخت و به سال ۱۹۷۰ در دانشگاه پامپلونا در هنر مرتبهى اجتهاد یافت. مطالعاتاش را در آكسفورد و كمبریج (انگلستان) و تور و گرهنوبل (فرانسه) و پروجا (ایتالیا) پى گرفت. در ۱۹۷۲ با زندهگىنامهى فدریكو پومپوى موسیقیدان كه دو سال پیش از آن نوشته بود جایزهى شهر بارسلونا را به نصیب برد. از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ در پاریس همچنان كه مشغول فراگرفتن زبان چك بود در مقولهى ادبیات تطبیقى رسالهیى در باب سیرلوت شاعر اسپانیایى و سوررآلیسم نوشت. در ۱۹۷۸ اشعار ولادیمیر هولان شاعر چك را به اسپانیایى ترجمه كرد. در ۱۹۸۳ با مجموعهى اشعار خود «زیستن» بار دیگر به جایزهى شهر بارسلونا دست یافت. وى تا این زمان در سراسر اسپانیا به ایراد سخنرانى و برگزارى ِ جلسات شعرخوانى پرداخته بود. از ۱۹۸۴ در فستیوالهاى بینالمللى ِ شعر شهرهاى لىیژ (بلژیك)، روتردام (هلند)، استروگا و سارایهوو (یوگسلاوى)، میلان (ایتالیا)، پاریس، اسیلح (مراكش)، صنعا (یمن) شعرخوانى كرده بود. شعرهاى كلارا خانس به انگلیسى و فرانسه و ایتالیایى و چك و مجار و یونانى و صرب و كروات و مقدونى و عربى ترجمه شده است.
به نقل از همچون کوچهای بیانتها، احمد شاملو، انتشارات نگاه