فروردین ۱۹، ۱۳۹۱

مردنت به، که مردم آزاری


درویشی که در نزد خدا آبروی عظیمی‌ داشت و هر چه درخواست میکرد از طرف خدا اجابت میشد و محبوب پروردگار بود، به بغداد رسید.

جاسوسان، به حجاج یوسف، حاکم ظالم و ستمگر بغداد، خبر ورود او را دادند. بخواندش و به او گفت: دعای خیری بر من کن.

درویش گفت: خدایا جانش بستان

گفت: از بهر خدای این چه دعا است؟

گفت: این دعای خیرست تو را و جمله مسلمین را

ای زبر دست زیر دست آزار
گرم تا کی‌ بماند این بازار؟

به چه کار آیدت جهانداری

مردنت به، که مردم آزاری

(‌ای دارای تسلط و برتری ....که زیر دست آزار و ضعیف کشی
 فکر میکنی‌ تا کی‌ میتونی‌ ظلم کنی‌؟)


گلستان سعدی، باب اول، حکایت یازدهم


......................................................

حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم ظالمی بود که از طرف عبدالملک بن مروان مأمور محاصرهٔ مصعب بن ذبیر در مکّه شد و با منجنیق خانهٔ کعبه را ویران ساخت. پس از آن مدت ۲۴ سال با قساوت تمام بر عراق حکومت کرد و بسیاری از مردم را که با دولت بنی امیه مخالف بودند با زجر و عقوبت کشت. باید او را سفاکترین حاکمان اسلامی بشمار آورد ولی‌ خطیبی بلیغ و توانا بود.