عشق تا زمانی زنده است که امیدی برای فتح معشوق وجود دارد، بقیهاش خواب و خیال است.
عشق و سد مثل همند، اگر بگذری ترک کوچکی ایجاد شود که فقط باریکه آبی از آن بگذرد، اندک اندک تمام دیواره را فرو میریزد. و لحظهای میرسد که در آن هیچ کس دیگر نمیتواند، جلو جریان آب را بگیرد. اگر دیوارها فرو بریزند، عشق همه چیز را در اختیار میگیرد، دیگر برایش مهم نیست که ممکن چیست و ناممکن چیست، برایش مهم نیست که میتوانیم یا نمیتوانیم معشوق مان را کنار خود داشته باشیم یا نداشته باشیم.