اسفند ۲۷، ۱۳۹۰

بدست كس نرسد قرص ماه در دل آب


نقاب دارد ودلرا بجلوه آب كند
نعوذبالله اگر جلوه بی‌ نقاب كند
فقيه شهر برفع حجاب مايل نيست
چراكه هرچه كند حيله در حجاب كند
چو نيست ظاهر قرآن بوفق خواهش او
رود به باطن و تفسير ناصواب كند
ازو دليل نبايد سؤال كرد كه گرگ
بهر دليل كه شد بره را مجاب كند




كس اين معما پرسيد و من ندانستم
هرآنكه حل كند آنرا بمن ثواب كند
بغير ازملت ايران كدام جانوراست
كه جفت خود را ناديده انتخاب كند؟
كجاست همت يك هيأتی زپردگيان
كه مرد وار زرخ پرده را جواب كند



نقاب بر رخ زن سد باب معرفت است
كجاست دست حقيقت كه فتح باب كند
بلی نقاب بود كاين گروه مفتی را
به نصف مردم ما مالك الرقاب كند



به زهد گربه شبيه ست زهد حضرت شيخ
نه بلكه گر به تشبه به آن جناب كند
اگر ز آب كمی دست گربه تر گردد
بسی تكاند و برخشكيش شتاب كند
به احتياط ز خود دست تر بگيرد دور
چو شيخ شهر زآلايش اجتناب كند
كسی كه غافل ازين جنس بود پندارد
كه آب پنجه ی هر گربه را عذاب كند
ولي چو چشم حريصش فتد به ماهی حوض
ز سينه تا دم خود را درون آب كند



ز من مترس كه خانم ترا خطاب كنم
ازو بترس كه همشيره ات خطاب كند
به حيرتم ز كه اسرار هيپنوتيسم آموخت
فقیه شهر که بیدار را بخواب کند
زنان مكه همه بی نقاب می گردند
بگو بتازد وآن خانه را خراب كند
بدست كس نرسد قرص ماه در دل آب
اگر چه طالب آن جهد بی حساب كند



تو نیز پرده عصمت بپوش و رخ بفروز
بهل كه شيخ دغا عوعو كلاب كند
به اعتدال ازين پرده مان رهايی نيست
مگر مساعدتی دست انقلاب كند
ز هم بدرد اين ابرهای تيره ی شب
وثاق و كوچه پر از ماه و آفتاب




انتقاد از حجاب از ايرج ميرزا