فروردین ۰۲، ۱۳۹۱

با یک شعر و یک ساز دل‌ بتو باختم



عشق به یک ماده‌ مخدر میماند. در آغاز احساس سرخوشی و تسلیم مطلق به آدم دست میدهد. روز بعد بیشتر میخواهی. هنوز معتاد نیستی‌، اما از آن احساس خوشت میاید و فکر میکنی‌، میتوانی‌ در اختیار خودت داشته باشی‌... چند دقیقه به معشوق می‌‌اندیشی‌ و بعد از سه ساعت فراموشش میکنی‌. اما کم کم به آن شخص عادت میکنی‌، و کاملا به او وابسته میشوی. حالا دیگر سه ساعت به او فکر میکنی‌ و دو دقیقه فراموشش میکنی‌. اگر در دسترست نباشد، همان احساسی‌ را داری که معتاد‌های خمار دارند. در این لحظه، همان طور که معتاد‌ها دست به دزدی میزنند و برای به دست آوردن آن چه میخواهند، تن‌ به خفت میدهند، تو هم حاضری بخاطر عشق دست بهر کاری بزنی‌، چه مثال وحشتناکی!
پائولو کوئلیو