اسفند ۲۳، ۱۳۹۰

این حماقت نه عجب باشد از آن ریش بزرگ ....... هرکه را ریش بزرگ است خر وکوسه بود.



هیچ فکر کردی که چرا کشور کوچکی مثل انگلستان که از نظر، ذخایر خام و منابع طبیعی در جایگاه صفر قرار دارد و از نظر صنعت و تکنولوژی هم آنچنان حرفی‌ برای گفتن ندارد، ولی‌ تقریبا ثروتمندترین کشور دنیاست؟


میگن برای سفر کردن پول لازم نیست، فقط شجاعت کافیست، مملکت داری هم به منابع طبیعی و نیروهای متخصص احتیاج نداره، کافیه دستور مملکت داری را بلد باشی‌.
مثلا ترکیه رو در نظر بگیریم که تحت تاثیر درس‌ها و راهنمایی‌های دریافت شده از اربابش انگلیس دقیقا جا پای جای او میذاره به چه ترتیب؟

انگلیس به ترکیه که درست مانند خودش از نظر منابع طبیعی و نیروی تخصصی در حد صفر است، یاد داده که برای اینکه مملکت پیش رفته داشت باشی‌ به تنها چیزی که نیازمند هستی‌ پیدا کردن کشور ثروتمندی مثل ایران است که به وسیله یک مشت خائن احمق اداره میشود، سپس به ترتیب زیر عمل کن:

۱- ابتدا از بین آنها احمق‌ترین خائن‌ترین و بی‌ وجدان‌ترین و بی‌ سوادترین و خار‌ترین‌شان را، که یک عمر محرومیت کشیده و تو سری خورده و سراپا عقده حقارت است را پیدا کن، و تا جایی‌ که حتی تو خواب هم نمی‌‌دیده، بهش همه نوع امکانات مالی‌ را بده تا به صورت نوکری فدائی برایت درآید، سپس تقویتش کن که صاحب منصب بشه، دستش به  بالا بند شه، صاحب موقعیت شه.... حتی اگر نتونست از کارگزارن آن مملکت بشه اشکالی نداره، در حد یک نوکر ساده هم باشه خوبه.

۲- سپس اختلافات و نقاط ضعف مردم آن مملکت را پیدا کن، و با پر رنگ کردن آنها، آنچنان اختلافی‌ بینشان بنداز که همه چیز را فراموش کنند و فقط به نفرت و کینه ورزی به یکدیگر بیندیشند،

۳- از اینجا به بعد دیگه ساده است، در ضمن این که اینها در حال تو سرو کله زدن هستند، نوکرانی که برای خودت تراشیدی، ثروت و امکانات آن کشور را به طرف تو سرازیر میکنند و تا ایرانیها به خود بیایند و بخواهند بفهمند از کجا خوردند، آنچنان به زمین گرم نشستند که دیگر معجزه هم نمیتواند آنها را نجات دهد.

این دقیقا اتفاقی هست که برای ایران در رابطه با ترکیه افتاده و دولت ترکیه توانسته به وسیله گروهی به نام پان ترک کشورش رو با پول مردم ایران بسازد

و دیگر کشورها هم هر کدام به شکل و روش مخصوص خودشان ایران را غارت کردند، در حالی‌ که ایرانی‌ به سختی مشغول و سرگرم گذران امورات روزمره خودش است و شبانه روز با اعصابی متشنج ادامه حیات میدهد، و همزمان شخصیتش به وسیله آخوند بیوجدان، لگد کوب شده و حقارت و تحقیر را به جون میخرد، یک ترک، یک چینی‌، یک عرب، یک روس، یک اروپایی، یک آمریکایی‌، لذت لقمه‌های چرب و نرم و راحتی‌ را که به خاطر حماقت ایرانی‌ به دست آورده است، میبرد و به ریش هر چی‌ ایرانی‌ است میخندد. و ما صد‌ها سال بعد می‌نشینیم و تاریخ حماقت خودمان را مرور می‌کنیم و میاندیشیم چقدر در آن زمان ابلهانه رفتار کردیم.
و این حکایت، تا زمانی‌ که حتی یک آخوند، در ایران وجود دارد، و تا ملت ایران به قول کسروی یک دست نشده است، همچنان باقیست....




لبنانی ها اجازه آب بازی دارند با پول مردم ایران