اسفند ۱۶، ۱۳۹۰

جایی‌ برای نشستن، یک ظرف میوه و یک گیتار، انسان برای شاد بودن به چیز دیگری نیاز دارد؟


چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه تو را چو خاک گرداند پست


فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت
پیش آر قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت


می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین منست

دانشمند عالیقدر ایران، خیام کبیر