بهمن ۲۱، ۱۳۹۰

هر چیزی که تو رو نکشه، قویترت می‌کنه


آن داغ ننگ خورده که میخندید
بر طعنه‌های بیهده، من بودم
گفتم که بانگ هستی‌ خود باشم
اما دریغ و درد که " زن " بودم




اینجا ستاره‌ها همه خاموشند
اینجا فرشته‌ها همه گریانند
اینجا شکوفه‌های گًل مریم
بیقدرتر ز خار بیابانند



بگذار تا دوباره شود لبریز
چشمان من ز دانهٔ شبنمها
رفتم ز خود که پرده دراندازم
از چهر پاک حضرت مریم ها

با این گروه زاهد ظاهر ساز
دانم که این جدال نه آسان است
شهر من و تو، طفلک شیرینم
دیریست کاشانه شیطان است.

فروغ فرخزاد، افتخار ادبیات معاصر ایران