بهمن ۰۱، ۱۳۹۰

Poolan Devi, The Bandit Queen Of India .... پولان دوی


پولان دوی، نام زنی‌ است هندی تبار که به ملکه باند اشرار در هندستان معروف شده است. داستان این زن در عین حال که دردآور است و هرانسانی‌ رو به شدت متأثر وغمگین می‌کند، ولی‌ همزمان حس احترام به این زن را آنچنان برمی‌ انگیزد، که بی‌ اختیار به احترام او، کلاه از سر برداشته میشود. داستان زندگی‌ پر از رنج این زن بیشتر به افسانه و داستانهای سینمایی شباهت دارد، و البته از روی داستان زندگی‌ وی چندین فیلمنامه نوشته شده و فیلم‌های متعددی هم ساخته شده است، ولی‌ بیش از همهٔ اینها، آنچه که انگشت حیرت را به دندان می‌‌گزد، قدرت اراده این زن برای اثبات موجودیت و آزادی خویش بعنوان یک زن است، آنهم در جامعه‌ای که زن برده‌ای بیش نیست و همچنین تلاشی است که او برای غلبه بر مرگ و نیستی‌ می‌کند.

زمانی‌ که دختر بچه بی‌گناهی بیش نبود، شبی تمامی مردان یک دهکده به او تجاوز میکنند و اینکار را هر شب بمدت ۳ هفته ادامه میدهند، ولی‌ اراده او جسم خرد شده‌اش را ترمیم می‌کند و بجای نیستی‌ و فنا شدن، برمیگردد و انتقام خویش را از تک تک آنها می‌گیرد.

وقتی‌ ۱۱ سالش بود به مردی که ۳ برابر سن او بود در ازای یک گاو و یک دوچرخه لکنته فروخته شد و بعنوان عروس بخانهٔ مرد پاگذاشت و درآنجا وقتی‌ با بدرفتاری مرد و خانواده ش روبرو شد، فرار کرد و مجددا بخانه پدری برگشت، ولی‌ آنجا نیز مورد آزار و اذیت عده‌ای که اراذل و اوباش روستا بودند قرار گرفت و این عده‌ به رهبری پسر کدخدا قصد تجاوز به وی را داشتند، و چون دخترک از آنها تمکین نکرد، و در مقابل آنها ایستاد، به او تهمت فاحشه بودن زده شد و سپس به این جرم از دهکده رانده شد و به خانه  یکی‌ از اقوامش در روستایی دیگر پناه برد. ولی‌ بعد از مدتی‌ بخاطر حسادت زن پسرعمویش مجبور شد آنجا را نیز ترک کرده و مجددا به دهکده خود برگردد. ولی‌ چون از دهکده رانده شده بود و اجازه ورود به آنجا را نداشت، این بار از طرف پلیس محلّی بازداشت شد و در بازداشتگاه از طرف ژاندارم‌ها به طرزوحشیانه‌ای مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت و سپس به پدر پیرو درمانده ش تحویل داده شد. پسر کدخدا که هنوز کینه او را در دل‌ داشت به رئیس یک باند جنایت کار پول داد تا او را از خانهٔ پدر ربوده و بکشند. این بار رئیس باند بعد از روبودن پولان، او را مورد ضرب و شتم و سپس تجاوز قرار داد. و اینکار آنقدر ادامه پیدا کرد تا عاقبت، یکی‌ از اعضای باند که به پولان علاقمند شده بود، رئیس باند را کشت و خود بجایِ او قرار گرفت و پولان تحت حمایت وی بعنوان یکی‌ از اعضای باند درامد.



سپس پولان دوی، برمیگردد و انتقام خود را از مردی که بعنوان شوهر او را خریده و در سنّ ۱۱ سالگی به او تجاوز کرده بود، می‌گیرد. و قسم میخورد هر مردی که با دختر بچه‌ای ازدواج کند بکشد.


در تصفیه حسابی‌ که بین اشرار صورت می‌گیرد، مردی که پولان را نجات داده و پولان او را بشدت دوست دارد، کشته میشود و خود پولان اسیر میشود و بعد از ضرب و شتم و تجاوز از طرف اشراری که مرد مورد علاقیش را کشته اند، پولان به دهکده‌ای بنام بهمای، برده شده و تمامی مردان این دهکده بمدت سه هفته، هر شب به او تجاوز میکنند، سپس او را عریان کرده و در ده میچرخانند (در هندوستان عریان کردن زنها و گرداندن آنها در بین مردم، بزرگترین و بدترین مجازاتی هست که میشود دربارهٔ یک زن انجام داد) بعد از این واقعه ، پولان بکمک پسر عموی خود و همچنین، رئیس اشرار که مردی مسلمان است، گروه و باند خود را تشکیل میدهد و به غارت و دزدی از دهکدها میپردازد. سپس به دهکده بهمای میرود در روز عروسی رئیس اشراری که به دستورش یک دهکده به او تجاوز کرده، ۲۲ نفر از مردان دهکده را میکشد.







در سال ۱۹۸۳ یعنی‌ ۲ سال بعد از کشتار دهکده بهمای، که منجر به کشته شدن ۲۲ -۲۴ نفر از مردانی که به پولان تجاوز کرده بودند شد، هنوز پلیس نتوانسته بود، پولان را دستگیر کند. در اینسال، دولت خانوم ایندیرا گاندی نخست وزیر وقت هند، در ماجرا دخالت کرد و از پولان خواست، با دولت وارد مذاکره شود و شرایط تسلیم شدنش را مورد مذاکره قرار دهد، در اینزمان پولان از نظر جسمانی‌ بسیار ضعیف بود و از بیماری رنج می‌برد، و بسیاری از افراد باندش کشته شده بودند. در فوریه سال ۱۹۸۳، پولان حاضر شد تسلیم شود، ولی‌ گفت که تفنگش را فقط در مقابل تصویر، ماهاتما گاندی و مجسمهٔ دورگا، خدای هندو، به زمین خواهد گذاشت. از جمله خواسته‌های او موارد زیر میباشد: - مجازات مرگ را برای او و اعضای باندش تعیین نکنند - به اعضای باندش بیشتر از ۸ سال مجازات زندان ندهند - به برادرش یک شغل دولتی بدهند - به پدرش یک قطعه زمین بدهند - تمام اعضای فامیلش باید در مراسم تسلیم شدنش، حضور داشته باشند در محلّی مخفی‌ و مورد اطمینان پولان، رئیس پلیس بدون سلاح، با پولان ملاقات کرد و شرایط او را پذیرفت و پولان در حضور ۱۰،۰۰۰ تماشاچی و ۳۰۰ نفر پلیس، سلاح خود را در مقابل تصویر ماهاتما گاندی و خدای هندو‌ها به زمین گذشت و خود و افراد باندش را تسلیم کرد. دادگاه پولان را به ۱۱ سال زندان محکوم کرد، و در سال ۱۹۹۴ با عفو مشروط آزاد گشت. در مدتی‌ که پولان زندان بود، چندین سازمان و موسسه را راه انداخت که هدفشان، حمایت و آگاه کردن زنان، و کودکان بی‌ پناه و فقیر هندی بود. و با شوهر خواهر خود هم ازدواج کرد. وی بعد از آزادی از زندان وارد سیاست شد و در چند دوره به مبارزات انتخاباتی پرداخت و در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ به نمایندگی پارلمان هند درامد، و هدف خود از اینکار را، فراهم آوردن آب آشامیدنی، برق، مدارس و بیمارستان برای فقرا عنوان کرد. در سال ۱۹۹۸، پولان از طرف پارلمان انگلستان، کاندید دریافت جایزه صلح نوبل شد. سرانجام در ۲۵ ژوئیه سال ۲۰۰۱، پولان دوی، زمانی‌ که داشت از ماشین خود در مقابل منزلش در دهلی‌ نو پیاده میشد، به ضرب گلوله گشته شد. ضارب یکی‌ از بازماندگان کشتار دهکده بهمای بود که به این ترتیب انتقام خود را از پولان گرفت و به زندگی‌ عجیب و سراسر رنج این زن پایان داد.






Bandit Queen 1994 Trailer