تو با شاعری که یه بیت نسروده، با نویسنده که یه خط ننوشته، با نقاشی که یه طرح ساده نکشیده، با هنرپیشهای که یه صحنه بازی نکرده، با مجسمه سازی که حالت یه لحظه رو نساخته، با آهنگ سازی که یه ٔنت ننوشته با یه سخنران که شنونده نداره، با ...... چه فرقی داری؟؟؟ تو همهٔ اینها هستی و در عین حال هیچ یک از اینها تو نیستی یا بهتر بگم تو میتونی همهٔ اینها باشی و میتونه هیچ کدوم هم نباشی.... ولی همین تو با خوندن یه خط شعر یا حتی شنیدن یه نقل قول، گوش دادن به یه قطعه موسیقی, با دیدن یه طرح ساده، با نگاه به خطوط عجاب انگیزی که یک لحظه رو بر روی یک صورت گچی جاودان کرده، آنچنان وا دادی که مغز با همه عظمتش خودشو تو اشکهای کودکانه قایم کرده. اون ناتوانی از کجاست و این تاثیر از کجا؟؟؟؟
تو از این مغزت به جز اداره امورطبیعی و واجبات حیات ، تو از این بیکران بی انتهای قدرت که رو گردنت میکشی چه استفادهای کردی به جز تاثیر پذیری از دیگران ، به جز تقلید از دیگران، به جز تحسین دیگران، به جز تنبیه خودت؟؟؟؟
علم امروز ادّعا میکنه که جسم انسان گنجایشی در خور اعجاب داره، یعنی مثلا معده انسان میتونه به اندازهٔ یک استخر بزرگ آب رو در خودش جا بده بدون اینکه پاره شه، و یا ششها یا ریه انسان میتونه به اندازهٔ یه زمین فوتبال کش بیاد بدون اینکه سوراخی در آن به وجود بیاد، و یا اگر پوست انسان را بکشند میتونه کیلومترها مسافت رو بپوشونه بدون این که از هم دریده شه ، علم امروز میگه که انسان از نظر مغزی بیشتر از هزاران کامپیوتر بزرگ و پیش رفته میتونه عمل کنه و مطلب و اطلاعات در خودش ضبط کنه، حتی بعضیها ادّعا میکنن که انسان میتونه با فکر و قدرت درونیش اجسام رو جا به جا کنه و شگفتی بیافرینه، و البته عکس همه اینها هم صادق است، یعنی انسان میتونه به اندازه یه انگشت دونه از معدش استفاده کنه (مرتاضهای هندی با اختیار این کار رو میکنند و کودکان آفریقا یی به ناچار)، و به اندازه یه باقالی از مغزش کار بکشه ( اکثر مردم فقیر و خلاف کار )، و سوال اینجاست که چطور انسان گزینهٔ دوم رو ترجیح میده و یا بهش عمل میکنه، جدا چرا ما از تواناییهای درونمان با تمام قدرت استفاده نمیکنیم، البته منظورم این نیست که معده و روده ویا ریهها رو با ظرفیت کامل راه بندازیم، بیشتر منظورم استفاده از توانایهای فکری و مغزیست.
من در این مورد یک سری تئوری دارم ولی فعلا راجع به آنها چیزی نمینویسم ، چرا که گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش و تازه اگر هم همه محرم باشند، همین نوشتن و سر نخ دادن، میتونه دیگران رو از تفکر در این باره خلاص کنه، و باعث محدود شدن بیکران اندیشه مخاطب باشه، و من چقدر به تفکر وفا دارم.
تصویر: Picasso, The_Dream-Surrelism