تیر ۰۵، ۱۳۹۱

ملتی که نداند و نداند که نداند

لوح کشف شده از شهر باستانی جیروف با قدمت ۵۰۰۰ سال که امروز معلوم نیست در کجای دنیا قرار دارد.

در سال ۲۰۰۳ پس از غارت آثار و تخریب سایت باستانی جیرفت بوسیله شبکه های سازمان یافته قاچاق که تبديل به يک آبروريزی بين‌المللی برای ايران شد، باستان‌شناس شناخته شده ايرانی دکتر يوسف مجيدزاده و گروه بزرگی از کارشناسان توانا کار کاوش و بررسی را در جيرفت آغاز کردند. هیأت باستان‌شناسی جيرفت از آغاز، هیأتی ايرانی بود و افتخار کشف و معرفی يافته‌های جيرفت بعد از صد سال حيات باستان‌شناسی در ايران، به نام ايرانيان و نه خارجی‌ها ثبت شد. اين گروه برای جلوگيری از حفاری‌های غير قانونی و گردآوری آثار کشف شده، به مسائل فرهنگی و قومی مردم آن‏جا متوسل شد. با فرهنگ‌سازی مداوم و ارتباط با مردم بومی بسياری از اشيا به صورت داوطلبانه بازگشت داده شدند. اين گروه بيش از دو کيلومتر مربع از شهر باستانی را کاوش کرده و اعضا گروه مقالات و کتاب‌های متعددی به زبانها مختلف دنيا منتشر کردند. اما همزمان با رياست اسفندیار رحيم مشايی بر اين سازمان، مديريت باستان‌شناسی کشور تصميم گرفت در محوطه‌های مهمی هم‌چون جيرفت، شهر سوخته، شوش، تخت جمشيد، حسنلو و ... ابتکار عمل را به‌دست خارجی‌ها بسپارد و طرف‌های ايرانی را از ميان افرادی بدون صلاحيت‌های لازم انتخاب کند. در عمل اين پروژه‌ها غير از اتلاف بودجه‌های ميلياردی، تخريب بيشتر محوطه‌ها و دعوت از باستانشناسان فرصت‌طلب خارجی خصوصا باستان‌شناسان انگليسی همچون راجر ماتيوس که به ‌کرات از نامی‌ جعلی برای اشاره به خلیج فارس در نوشته‌هایشان استفاده کرده‌اند، نتيجه‌ای نداشت. با اين سياست باستانشناسان لايق و با سابقه ايرانی مورد بی‌حرمتی قرار گرفته و بار ديگر به اجبار گوشه نشين شدند. در نهايت در سال گذشته نيز تمامی بودجه‌های مربوط به کاوش در جيرفت قطع شد. به اين ترتيب قديمی‌ترين تمدن شرق باستان و محل احتمالی پيدايش قديمی‌ترين خط در جهان دوباره به دست قاچاقچيان سپرده شد تا با کندن گودال‌های بيشتر آثار بيشتری را تخريب کرده و اشيا بيشتری را از ايران خارج کنند. با اين روند نهال پژوهش‌ها در اين محوطه مهم از ريشه خشکانيده شد. طی يک ماه گذشته نيز ضربه آخر و مهلک بر بدنه باستانشناسی ايران زده شد و با تبعيد کل مجموعه باستانشناسی به شهرستانی دور دست پيکر نيمه‌جان باستانشناسی ايران مرد تا محوطه‌های باستانی بيشتر تخريب شوند و اشيا بيشتری از مرزها خارج شوند. اين تصميمات نادرست نه‌تنها درکوتاه مدت باستان‌شناسی ايران را نابود کرده بلکه در دراز مدت تماميت ارضی و هويت ملی را تهديد می‌کند. در حقيقت دولت دعوت‌نامه‌ای به دور و نزديک فرستاده تا بيايند و با فراغت خاطر، بدون حضور باستان‌شناسان و ديگر کارشناسان، ميراث فرهنگی ما را ـ از آثار باستانی گرفته تا ميراث معنوی ـ تاراج کنند، در موزه‌های‌شان به نام خود به‌نمايش بگذارند و در کتابهایشان با عناوين من‌درآوردی منتشر کنند.